سیلام این شما و اینم پارت بعدی
ته(شما که خیلی پولدارین چرا ؟) من(ببین فقط چون امشب بهم خیلی خوش گذشته بود بهت میگم فهمیدی) ته(باشه😒) من(نگا بابام و مامانم هر دوشون باهمن هردو مافیا هستن و هیچوقت برای من وقت ندارن فقط وسایل و اینجور چیزا برام میگیرن و هیچوقت اجازه نمیدن من یه دوست داشته باشم حتی اجازه داشتن دوست پسر هم نداشتم چون میگفتن اخر یه روز بخاطر تو ما لو میریم فقط بعضی وقتا باهام خوبن و بیشتر مواقع هم یه ماه خونه نمیان و حتی براشون یه ذره هم ارزش ندارم و من خیلی اذیت میشم و یه داداش دارم از من بزرگ تره اسمش کرم هستش اون رو بخاطر رسیدن به ارزوهاش فرستادن امریکا داداشم رو بیشتر از من دوس دارن راستی من یه روزی بخاطر یکی از بزرگترین ارزوهام خواستم برم آمرسکا ولی اونا مخالفت کردن که هیچی چهار روز هم بدون اب و غذا بودم که دیگه تکرار نکنم این بود جریان زندگی من راستش اون روز که منو به جون بابام تحدید کردی هرچقدر بهم ظلم کرده بود نمیتونستم بکشیش یکی از سوالات رو فک کنم جواب داد) ته(هاااا؟) از دید ته وقتی آیسول تمام زندگیش رو تعریف کرد قلبم یه جوری شد عذاب وجدان گرفتم که چرا باهاش اینجوری رفتار کردم باید برادرش رو میگرفتم صب کن ازش بپرسم ته(مگه تو بچه شون نیستی چرا باهات اینجوری رفتار میکردن) آیسول( هی به نظرت کسی با بچه ی واقعیشون همچین کاری میکردن نه بابا من نا تنی هستم از یتیم خونه به سرپرستی گرفتن) حالم بیشتر خراب شد من باهاش بد رفتاری کردم توی اون اتاقک بردمش خدایا چه کاری کردم گفتم(خیلی خوب برو تو اتاقت استراحت کن فردا هم یه مهمانی داریم)
آیسول(باشه ولی چه مهمانی هستش) ته(یه مهمانی هستش برای اینکه ازدواج کردیم اه راستی بیا این برگه ها رو امضا کن ) آیسول(ازدواج چه برگه ای) ته(برگه ی ازدواج) آیسول(اها بده تا امضاش کنم) امضاش کرد و داد بهم و یه نگاهی خیلی عجیبانه به اتاق کارم انداخت و گفت(مهمونی ازدواج برای چی ) ته(من یکی از جذابترین مافیا های اینجا هستم و همه دخترای همکارام دنبال منن میخوام به همه زنم رو معرفی کنم) آیسول(اها شب بخیر ) ته (شب بخیر) رفت از اتاقم بیرون وقتی به حرفاش فک میکردم قلبم یه جوری میشد من اینهمه ادم شکنجه کردم هیچوقت اینجوری نشدم بزار نامجون رو صدا بزنم اون از این جور چیزا سر در میاره
به نگهبانا گفتم برن نامجون رو بگن بیاد بعد چند دقه به جای یه نفر شیش نفر اومدن گفتم(پسرا من گفتم نامجون بیاد ) جیمین(ببین هر چی میگی به ما هم بگو الان ما به عنوان دستیار هات نیومدیم به عنوان برادرات اومدیم پس به اسم صدات میکنیم باشت ته ته) ته(باشه خوب ببینین بشینین اینجا) و تمام جریان و احساساتم رو تعریف کردم به جای اینکه بهم کمک کنن پخش زمین شدن و هوپی میگفت(ته ته ها(این ها بعنوان خنده) تو.ها. هاها عاشق هاهاها شدی ها ها ها یعنی ها هیچوقت هاها عاشق ها ها نشدی ) ته(م.ر.ض مثلا برادرامین کوکی از تو که انتظار نداشتم تو دیگه کم مونده خودتو از پنجره پرت کنی پایین از خنده) کوکی(ته ها ها ها به این ها ها ها هیچ ها ها ها شکی ها ها نیست ) ته( خودتون و جمع کنین من نفهمیدم چی گفتین ) یک ساعت گذشت اونا میخندیدن و من هم با اخم نگاشون میکردم بالاخره خنده هاشون تمام شد و کوکی(ببین ته ته تو عاشق شدی) ته(خوب حالا این عشق چیه) همشون دوباره پخش زمین شدن
دوباره یک ساعت خندیدن و گفتن با هم(عشق یعنی کسی رو بینهایت دوس داشته باشی) ته(وااااات؟) هوپی(یس) ته(من عاشق دشمنم نه یعنی دختره نه نه اه چی بگم بهش اصلا ولش عاشق آیسول شدم) جین(یییس) ته(یعنی اونم منو دوست داره معلومه که داره من به این جذابی ) از دید شوگا بعد کلی خندیدن و توضیح دادن ته ته گفت که من جذابم حتما عاشقمه ما ها هم بزور خودمون رو از خندیدن نجات دادیم بعد تمام شدن حرفامون از اتاق اومدیم بیرون و پخش زمین شدیم از دید ته بعد رفتن پسرا یه صداهای خندیدن میاد رفتم در رو باز کردم تا پسرا رو زمینن و میخندن یعنی خداییش اینا یه چیزی زدن در رو بستم و رفتم خوابیدم از دید ایسول از اتاق تهیونگ اومدم و افتادم رو تخت اصلا نفهمیدم کی خوابم برد صبح بیدار شدم یه دوش گرفتم و رفتم پایین بعد صبحونه رفتیم خرید و برای خودم لباس خریدم الان دیگه باید اماده میشدم رفتم سمت اتاقم یهو یکی صدام کرد برگشتم دیدم تهیونگ گفتم(بگو ) ته(ببین خودم برات یه لباس گرفتم اون و بپوش) من(باشه مرسیییییی) اون رفت منم رفتم تو اتاقم و لباس رو دیدم خیلی ناز و خوشگل بود لباسم رو پوشیدم(تو عکسه) و اومدم پایین تهیونگ خیلی جذاب شده بود و اون پسرا هم خیلی جذاب شده بودن رفتم نزدیکشون همه شون باهم گفتن(واو چقد خوشگل شدی) من(ممنووووون) رفتیم تو سالن هنوز کسی نیومده بود
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا پارت بعدى رو نميزارى ....
عالییییییی بود پس چرا پارتای بعدی رو نمیذاری?✨✨✨✨
پارت بعددددد
بنده غششش 🤣🤣😂🤣😂😂🤣😂
ته نمی دونه عشق چیه !
سلام من دوباره پارت بعدی رو گذاشتم چند بار رد شد اینبار امیدوارم منتشر بشه
یکباار دیگه امتحان کن بهم بگو من ناظرم
باشه عزیزم الان دوباره میزارم
عالیییییی پارت بعد👍👍👍👍👍
پلیز بعدیییییبببب
خیلی عالی بود پارت بعدی پلیز 🤭
گذاشتمش داره بررسی میشه 😙
بسییی فوق العادههه
آجی میشی؟😐🥕
مرسی ار چرا که نه
یاسی صدام کن 😐🔧
از پارت اول تا تینجا خوندم عالییییی گاد گادددد
مرسییی😚