سلام رمان من اگه رد شه نمیزارم دیگه ۳ تا از داستان های مم اینجوری به باد رفت
۱۰ ساله سال آخر دانشگاه تیهونگ سال آخر دانشگاه میسو سال آخر دانشگاه داستان شروع میشود تیپ ات: دامن ازین ها که زیر کت میپوشن دکمه داره دو تا از دکمه های بالایی لباسش بازه و موهاش موج داره ) از زبون ات نشسته بودم که دیدم تیهونگ با یه دختر اومد و گفت پاشو من میخوام ایجا بشینم ات زیر لب گفت باز این اومد ات باشه گفت و وقتی داشت میرفت گفت :اون هفته پیشیه خوشگل تر بود میسوزه یدونه زد زیر گوشش تیهونگ :برات دارم ات تو حیاط بودم که دیدم تیهونگ جلو مو گرفت و چسبوندم به دیوار ات:هی یابو چیکار میکنی تیهونگ :تو خیلی خیلی ..ات:لجبازم میدونم و شونشو انداخت بالا و رفت
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خانم ها آقایون کامنت هم بزارید دیگه