توی این پارت قراره اتفاق های خفنی بیفته!
املی:بعد یه هفته تنبیه و گذروندن کریسمس پیش خانواده بالاخره می تونم از خونه برم بیرون و برای این بیرون رفتن برنامه خوبی دارم!می خوام برم پیش اون اقا مرموز رفتم پایین دیدم مامانم داره تمرکز می کنه منم آروم در رو باز کردم ولی مامانم گفت:کجا داری میری؟
با ترس جواب دادم:می رم بیرون!
- کجای بیرون؟نگو پارک که باور نمی کنم!
چی بگم اگه بگم که نمیزاره برم پس میگم:دارم می رم خونه دوستم!
- چی؟خونه دوستت نمی دونستم دوست پیدا کردی؟
- خب....اره اسمش جودی،دارم می رم پیشش.
- خب پس،ما کی می تونیم ای جودی خانم رو ببینیم؟
- خب.....حالا بعدا.
در رو باز کردم و از خونه رفتم بیرون.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
خیلی قشنگ بود
خیلی قشنگ بود
ممنون💛
ععععععععععاااااااااااللللللللییییییییی♥😍
ممنون
عالی