
های گاااااااایزززز
ناگهلن گسی گفت میبل داری چه قلتی میکنی ها؟ چرا یقعه مردمو میگیری میدونی تا الانش هم بهونه زندان فرستادنمون رو دارن الان میخوای قتل هم انجام بدی بسه دیگه میدونی قتل چند سال زندان داره تا ابعد من دو روز هم دوم نمیارم بس کن میبل گفت به تو چه ها اصلا من هرکاری دلم بخواد میکنم فقط هم دیپری میتونه منصرفم کنه فهمیدی یا حالیت کنم صدا گفت میبل خنگول من دیپرم منو هم نمیشناسی خنگ خدا
دیپر را اونجوری ندیده بودم اومد جلو جنرال تو دستش بود نه نبود با عصبانیت داد زد بیل داری چیکار میکنی از دستورات میبل پیروی کن مگه بهت نگفت عمارت رو مبخواد من عمارت نمیبینم من کورم یا تو هان اگه جوابمو ندی میکشمت نگاهم به روی دیپر مونده بود خودخواه بود و از همه جز خواهرش بیزار بود حتی بیل هم به بردگی گرفته بود ارام گفتم دیپر دیپر تا منو دید سرخ شد و میبل رو صدازد میتونستم بفهمم دارن بحث میکنن و داد میزنن من هم در فرصت فرار کردم
به معماکده که رسیدم وایسادم و در زدم استنلی بی حال درو باز کرد داد کشید عسلیا ولی تا منو دید گفت ا سلام پاسفیکا چی شده گفتم برادر زاده هاتونو دیدید اونا احمق، و خودخواه هستتد میبل عمارتم رو گرفت دیپر هم فقط نگاه میکرد و پوزخند میزد من من من اونا میبل پاینز و دیپر پاینز نیستن بیل به دیپر میگفت ارباب میفهمین چی میگم بع میبل میگفت ملکه من نمیدونم چی شده و چرا ناگهان استنلی بغلم کرد میخواستم داد بزنم کهیر از من جدا شو ولی شروع به گریه کردم
فورد اونجا بود ارام گفت ادما تغیر میکنن ولی فکر میکردم اینحا بهتر بشن ولی بدتر شدن صدای خنده نیبل میومد استنلی دوید گفت عسلیا میبل به استن خیره شد بعد زد زیر خنده دیپر گوش میبل رو کشید و گفت میبل اینقدر نخند ولی با دیدن استنلی خودش هم پوزخند زد و رفت بیل هم پشت میبل می امد استن گفت فورد اونجا رو نگاه کن اون بیله
از زبان فورد
با خودم گفتم بیل اینجا چیکار میکنه میبل و دیپر خندیدند بعد بیل خندید دیپر یکدفعه فاتی کرد و با دست به بیل سیلی زد اول فکر می کردم دیپر برده بیله ولی حالا برام روشن شد دیپر دست میبل رو گرغته بود و به سمت جنگل میکساند میشنیدم میگفت میبل میبل و ناگهان چیزی رو لب زدم که نمیخواستم باور کنم دیپر گفت راهش، تو جنرال فورده من یکم بلدم ولی نه همش رو اگه می خوای برو جنرال ها رو بیار به من چه میبل گفت تنهام میذاری گفت نه شوخی کردم و خندید
بیرون دویدم و سر دیپر داد زدم جنرال ها؟ خواب ببینی من به تو اجازه ورود نمیدم دیپر خندید و دقیقا تو صورتم گفت خب پس شب میایم راحته میبل به دیپر نگاه کرد گفت دیپر حالت خوبه دیپر نگاه تندی به میبل انداخت و گفت اام اره تو چطوری ولش کن بیا میبل گفت باشه
از زبان دیپر هنوز ماجراجویی هایمان جلو چشمم بود من خیانت کردم تنها کاری که نمیکردم حس بدی داشتم داشتم گریه میکردم عموی خوبم هنوز هم خوب بود من تغیر کرده بودم نه کس دیگری بیل نگاهم میکرد ارام گفت ارباب خوبید ارام نگاهش کردم تا خواستم بگم نه غرورم نذاست گفتم اره
از زبان دیپر هنوز ماجراجویی هایمان جلو چشمم بود من خیانت کردم تنها کاری که نمیکردم حس بدی داشتم داشتم گریه میکردم عموی خوبم هنوز هم خوب بود من تغیر کرده بودم نه کس دیگری بیل نگاهم میکرد ارام گفت ارباب خوبید ارام نگاهش کردم تا خواستم بگم نه غرورم نذاست گفتم اره
خب باااااااای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
دوستان برای پارت بعد تو تستچی سرچ کنید جلذبه معکوس
من کردم ولی نیوردش
هیچی نفهمیدم
مغزم ترکیدددد خیلییی گیج شدم بیشتر توضحححح بدهه
عالییییییییی