بچه ها ببخشید امروز نمیتونم ۴ پارت بدم یه اتفاقی افتاده که نمیتونم
مامان گفت:مری....بيا صبحونت رو بخور..ادرین جان منتظرن..
ادرین که روي مبل کنار مارسل بابا نشسته بود گفت:من خودم عجله اي ندارم ولي پرواز ميپره.
رفتم نشستم پاي سفره و چند لقمه اي خوردم و تا خواستم ليوان چايي رو بردارم..مامان دستمو کشيد و بلندم کرد و به اتاق بردم..با نال.ه گفتم:مامان هنوز پام در.د ميکنه!
مامان يک پالتو قهوه اي که حالت چرم داشت و خيلي به نظر گرو.ن و زيبا ميومد رو بهم داد و گفت:اينو تَنِت کن.
_اين از کجا؟
_خيلي وقت پيش برات خريده بودم..اميدوارم تنگ نشده باشه..
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
45 لایک
جون هرکی دوست داری بگو.....(بطری) چیه؟
اجییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی پارت بعد برسیه؟ 🥺
نه اجی
ننوشتی؟
الان مینویسم اجی حالم خوب نبود
باسه اجی به خودت فشار نیار
اجی رفت برسی
باشه اجی
آجی چیشد امروز پارت داریم یا نه
داریم
عالییییییییییییییییییییییییییییییییی♥
ممنوننن
عالی بود آجی جون عکسی که مرینت فلج شده رو داری؟ یا بفرستم
آبجی یه وقت مریض نشدی که یا اتفاق بدی برات نیوفتاده که
آدرین نخورده شاید برای ماریا گرفته یا اینکه نمیدونم😂
مرسی داداشی
قطعی نیست شاید نکنم ولی اگه کردم میگم عکسشو برام بفرستی😂
خدایا شکرت قطعی نیست
عررررر
عالی بود آجی
ممنون اجی
عالیـ💐ـــــ
مرسی
بعدی
ساعت یک میزارم
اجی میه زود تر باری اخهباید برم مدرسه
اره اجی
مرسی
عالیــــــــــــ
ممنون
خودم از کامنتای خودم خسته شدم چه برسه به تو😂
😂😂