12 اسلاید امتیازی توسط: lm. army انتشار: 4 سال پیش 109 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها من تازه عضو تست چی شدم امید وارم مورد استقبال قرار بگیرم😊 خوب این اولین تست منه.... بنظرم جالبه.... خوب اول قرعر بود ی دو راهی باشه اما بعد رمانش کردم🙃💜
اولین تست امید وارم بتونم ادامه بدم تو تست چی... و 😗تست امروزم فکر نکزده هست اما من دوسش دارم... اگر بخواهید پارت دو میدم👄🙂
اینجا از زبون توعه داستان اما اسمت رو من انتخاب کردم..اولین تسته... اما بنظرم جالب بشه🙂حالا معرفی کنم.... تو ی دختر 19 ساله ای که از ایران ب کره سفر کرده تا بره کنسرت بی تی اس 🙂 و برگرده به ایران...اما اتفاقی رخ میده که باعث موندن تو در کره میشه😁😁بچه عا شایــــــــــد پایان تلخ داشته باشه🙂🤷🏻♀️
«اسمتونم کیم_مْی_سان هست🙂🤷🏻♀️اما همه مْیسا صداتون میکنن »..خوب همه چیز امادس... بزار بار دیگ چک کنم... ارمی بمب🖤هست
بلیط کنسرت🖤اونم هست
گوشیم🖤مگ میشه نباشه😅
خب لوازم ضروری همه هستن🙂 پس دِ برو که رفتیم😁...سوار ماشین شدم و راه رو طی کردم🖤توی کنسرت شماره بلیطم رو نگاه کردم...🤩ردیف سوم بودم🙂...همین ک رفتم واستادم ی خانم مسن اومد سمتم و گفت خانوم خانوم...میشه جات رو با من عوض کنی؟
من: اوه ن خانم 🤷🏻♀️😐...خانمه دوباره صدام زد: خانم من مریضم....اونجا دخترا عطر زدن من راه تنفس ندارم💔😟........ «شما اخرین نفر از سمت چپ بودید و اونجا ب شدت باد میومد »...خواستم..
خواستم قبولش نکنم اما دیدم گناه داره... چون واقعا سرخ شده بود و بزور نفس میکشید😑... ولی خوب معلوم نی کجا میشینه🥺🥺🥺... مردد نگاهش کردم و گفتم: ببخشید خانم 🙂من جامو باهاتون عوض میکنم😊🖤... زن ی نگاه انداخت و گفت....
خدا خیرت بده مادر جان اگر شما ایرانیا خال ادمو بفعمید! 😶 بهش گفتم:
اوه خانم شما از کجا فهمیدی که من ایرانی هستم؟... تا خواست جواب بده... برقا خاموش شد و همه جیغ زدن... اون زن هم بلیطش رو داد و منو راهی کرد تا برم سرجاش🙂🖤 شماره بلیط رو نگه کردم😶🤩🤤 ردیف اول بودم😁😁دقیقا تو دید💖 بعد کمی معطلی بنگتن بویز اومدن و.... 🤤🤤با کلی شور و شوق اهنگ ایدول رو شروع کردن ب خوندن😋منم رفته بودم تو جو و هی میخوندم....حالا نخون و کی بخون😂😜 همینجور ک میخوندم...یهو تهیونگ بهم چشمک زد..«تهیونگ لاورا غش😂🤤»
تو یهو شوکه شدی ولی بعد... داد زدی اوه مای گـادددد... تهیونگ بهم چشمک زد🥴تهیونگم ک داشت ب کناری هات نگاه میکرد یهو برگشت و خندید بعدم ی دونه قلب انگشتی برات فرستاد🙂....بعد احرا هرچی سعی کردی بری و از پسرا امضا بگیری نشد...😒😒💔💔
اخرش ک داشتی میرفتی گریت گرفت... همینجور ک گریه میکردی خوردی ب ی نفر...
داشتم گریه میکردمو میرفتم ک خوردم ب ی چیزی... نگاهش نکردم.... ک یهو تهیونگ گفت چیه چرا ناراحتی؟
منم گفتم.. اخه اون غول بیابونی ها نزاشتن از پسرام امضا بگیرم 😭😭😭...
ته ته: غول بیابونی کیه... و یک سوال شما چند سالته... سرمو بلند کردم ک بگم مزاحم نشو ک چشمامتو چشمای تهیونگ گره خورد و از فرت خوشحالی جیغ زدم تهیونگ من🥴🤩....ک اونم خندید😛.. منم خودمو جمع کردم و گفتم.. خوب غول بیابونی اون بادیگارد های بیشعورن و منم 20 سالمه😊البته یک ماه دیگ بیست سالم میشه.... تهیونگ: اهان.... اونقت ما پسراتیم درسته😶.. منم دست پاچه گفتم... چیز.. عااا.. اره خوب🥵😂.... بعد هم گفتم... من: وی.. مگ نباید پیش ارمیا باشی... چرا اینجایی؟ 🧐.. من شانس دیدن شماها از نزدیک نداشتم اما بقیه.. خب برو پیششون... و ریز و ریز گریه کردم...تهیونگم موهام و تکون داد و گفت..هی دختر اروم باش....و بعد دستامو ب نرمی گرفت و کنار صندلی نشوندم...و خودش هم نشست... تهیونگ: خوب من اینجام مگ امضا نمیخای؟....در ضمن اگر داری بر میگردی بهت بگم ک اینجا راهش نیست..اینجا ما استراحت میکنیم... تو اشتباه اومدی...و بیست دقیقه دیگ فن ساین شروع میشه🙂🤷🏻♀️
من: اره اما من نمیتونم بیام ب فن ساین.... میدونی چیه تهیونگ من... خوب میدونم این بی ادبیه اما من هیچ وقت دوست ندارم شما عا ازدواج کنید.... نه اینکه بخوام جای همسرتون باشماا ن این اصلا حرفم نیست اما میدونید...شما اونجوری ما رو فراموش میکنید...و ی چیز دیگ من همیشه ارزو داشتم اگر روزی دیدمتون بغلتون کنم..من نمیدونستم ک این جسارت بزرگیه😟و خیلی بدع.... و دوباره اشکات ریختن «الان نگید چ لوسه اخه. ببینید واقعا دردناکه این لحظه ها» تهیونگ ی لبخند میزنه و میگه: اوه عزیزم ما حتی اگر تو بدترین شرایط هم قرار بگیریم هرگز این لحظه ها و ارمی ها رو فراموش نمیکنیم....مطمئن باش! در ضمن شما نباید برای این چیزا گریه کنی تو ی ارمی قوی هستی... و راجع ارزوت میخای ب حقیقت بپیونده؟؟...هنوز هنگ بودم ک یهووو.....یهووووو...یهوووووو....یهوووووووـ یهووووو😂 برو اسلاید بعد میگم چی میشه
یهو تو رو گرفت تو. بغلش و گفت: چطور وقتی میتـنم ارزوی یکی رو براورده کنم، عملی انجام ندم... و بعد گفت حالا دنبالم بیا....توی اسانسور بودیم و داشتیم میرفتیم ک تهیونگ گفت: تاحالا با ی ارمی انقدر راحت نبودم....
من: 🙂 تهیونگ... وقتی بهم قلب انگشتی فرستادی انگار دنیا رو بهم دادن😁🙂... تهیونگ لبخند زد و گفت: اوه پس اونقدر ها هم بهت بد نگذشته😐😅من خجالت زده گفتم: وی عزیزم...همین ک ردیف تول نشستم. خودش بهترین شانس عمرم بود... همین ک پامو توی کنسرت بنگتن بویز گذاشتم خودش خیلی زیاده ..... 💜 تا اینو گفتم تلفن تهی زنگ خورد و مثل اینکه داشت با نامجون حرف میزد.... چون گفت الان داخل اسانسورم و دارم میام.... وقتی دلشت تلفنی صحبت میکرد برچسب قلبی jk که رو ارمی بمب من بود افتاد درست رو ب روی تهیونگ..اما من متوجه نشدم..تلفنش ک تمام شد برچسب قلبی رو برداشت و با لبخند گفت...اسم 🌱بایست🌱 از روی ارمی بمبت افتاد..مواظب باش🙂....تو اونو گرفتی و گفتی:مرسی وی....ولی کوکی بایس من نیس🙂 من همتون رو اندازه هک دیگه دوست دارم ولی خوب ب هر حال هر ارمی حتی اگر خودش هم نخواد یک نغر از گروه رو بیشتر دوس داره...
تهیونگ: و بایس تو کیه؟
من عاممم بایس من جیمینی کیوتمه😗🥰 نمیدونم اما چشمای تهیونگ رنگ غم گرفت..... پس ادامه دادم: اما خب اگر میشد بایس ادم بیشتر از یک نفر باشه من تهیونگ و کوک رو هم انتخواب میکردم چون واقعا شما س تا رو بی حد و مرز دوست دارم... تهیونگ دوباره خندید و گفت: ارمی جالبی هستی... و بایست باید من باشم😛😅🤷🏻♀️ منم ب شوخی گفتم چشم قربان🥴🔖.... بعد من تو با صدای نسبتا ارومی حرف میزدم اما با خودم بودم... و میگفتم... اگر جیمین رو ببینم نمیتونم طاقت بیارم و نزنم زیر گریه اون مثل ی جوجه کوچو میمونع... پس خیلی خوبه ک نرفتم فن ساین...وای ک چقدر......
وای ک چقدر هوپی امیدمون مسخره بازی در میاورد فداش بشم.... ایی شوگامو بگو چقد باحال رپ میخوند.. واقعا این پسرا فرشتن.... 📿🤤تهیونگم رو نگو چقد هات بازی در اورد بخدا... ... جی کی هم صداش عین فرشته ها بود 😗هندسامم ک دیگ نگممم😗. ولی دلم خیلی سوخت برا ار ام انگار ک بعضیا واقعا هیتر بودن...چقدر بهش گفتن تو هیچی نیستی ک ناراحت شد😭 و دوباره ی قطره اشک..... تا اشک ریختی تهیونگ گفت: بیا این دستمالو بگیر...نباید بخاطر حرف بقیه اینجور ناراحت بشی... راستی همیشه بلند حرف میزنی با خودت.... من: هعیییییی خاک ب سرمممم ببخشید 😓🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🙇🏻♀️🙇🏻♀️🙇🏻♀️🙇🏻♀️🙇🏻♀️..... تهیونگ بلند خندید و گفت: ارمی ها بهترینن💜🌱
من: اوه البته چون ارتش هفتا فرشتن...
تهیونگ: هیچ میدونستی اسانسور خراب شده...
من: وای ن نمیدونستم...پس نومی واس همین زنگ زد آره!؟؟؟
تهیونگ...: بله
خب خب این پارت اولش تمام شد فقط دو تا چیز رو بگم... این داستان از زبان خودتونه... و یک جور تصور کنیدهــ و رمانه قاطیه من اشتباه نوشتم دو راهی اما تغیر دادم حالا شاید تغیر نکنه....اسم رمان هم
«😊🍓مُوجِ♡نگاهًشــ.... 🍓😊»
هست... اسمشو دوس دارم بنظرتون تغیر بدم؟
لطفا بهم بگید چجوری اخرش تمام بشه یا اصلا ادامه بدم یا ن.... عاشقتونم اولین تستم بود ببهشید بعضی جاها میلنگه
🤪نظر بدید ک اگر ندید پارت دو رو نمیزارم چون نمیدونم بزارم یا ن... ولی اینو بدونین ک اولین پارتم بود و فکرای جالبی دارم... از بلک پینک و... میزارم اما بی تی اس را پایدار است🤪🌱
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالیی من خودم 2 تا تست نوشتم تو برسی هیت ادم رو عذاب می ده
داستانت عالیه حرف نداره هم اسمش قشنگه هم خود داستان قشنگه❤️❤️به نظر من آخرش به هم برسن بهتره چون تا چن وقت ما عذاب وجدان داریم که چرا به هم نرسیدن❤️😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂من خودم اینجوریم نمیدونم نظر بقیه رو😛😎به هرحال داستانت عالیه😍
اهوم... منم مثل توعم مثلا ی داستان میخونم ک اخرش جوری ک میخام نمیشه... کلی حرص میخورم و تو فکرم تازه با خودم فصل یا پارت جدید داستانو میسازم تا به هم برسن😂💔
قشنگ بود و باحال👍❤️💙
اگه خواستی به داستان منم سر بزن😊
مرسی بابت نظر.. حتما نگاه میکنم🍓
من منتظر پارت بعدم😍😘😍😘😍
دوستان پارت بعد ارائه شده با نظراتتون حمایت کنید
عالی بود
ولی بنظرم یک پایان غمگین داساان رو جذاب می کنه
چون همه ی فیلم ها و داستان ها همه به هم میرسن یک بار نرسن چی میشه مگه😂
اها... مرسی بابت نظر.... 😐شاید کمی غمگین شد
خیلی خوب بود اجیم^-^
ب داستان منم سر بزن پلییییز🙏🏻
مرسی جیگر😃🍉
حتما سر میزنم گلم🌸
ممنون بابت نظر
خوب بود💜💜💜💜💜💜💜💜
مرسی عزیزمممم😘❣️
عالی بود
خیلی هم عالی بود
من که کفم برید
ادامه بده
منتظر پارت بعدم🥰
اسمش هم عالی(موج نگاهش) خیلی قشنگه
من همون اول به خاطر اسمش اومدم خوندم😂
مرسی فدات بشم😌👊🏻ـ.... اسمش خودمم دوست دارم😊❣️... پارت بعد در حال برسیه امیدوارم خوشت بیاد
عالی بود ادامه بده.
چشم.. حتما💜🤪
خیلی خوشگل بود حتما ادامه بده منتظر پارت بعدی هستم
چشم نازنین جون