10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Alireza انتشار: 4 سال پیش 631 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام من اومدم با پارت ۵ از داستان میراکلس
( بچه ها توی این یکی دو روز اتفاقی نیافتاد پس میریم روزی که به لندن میرن ) از زبان تیکی: مرینت مرینت بیدار شو باز دیرت شد. مرینت: وایی دیرم شد به اتوبوس نمی رسم سریع رفتم مدرسه دیدم اتوبوس رفت دوییدم تا برسم ولی نرسیدم دیدم اونا اونجاست با دوچرخه گفتم میشه منو برسونی به اون اتوبوس گفت باشه و بالاخره رسیدیم من سوار اوتوبوس شدم دیدم کاگامی و لایلا و کلویی هم اومدن ولی من رفتم پیش ادرین نشستم گفت سلام مرینت گفتم سلام گفت چرا دوباره سرخ شدی گفتم ببخشید ولی نمی تونم سرخ نشم گفت باشه ای بی نداره
رسیدیم و سوار قطار شدیم (بچه ها راستی مرینت معجزه گر اسب هم با خودش آورده ) اما تو قطار جای من پیش الیا بود الیا گفت مرینت میبینم که دیگه به آرزوت واقعا رسیدی ها گفتم اره گفت حالا باید سعی کنی سرخ نشی گفتم اره ولی نمی تونم گفت بسپار به من بعد از ۲ ساعت رسیدیم لندن دیدم چند نفر ابر قهرمان دنبال چند نفر هستن با خودم گفتن اینجا هم ابر قهرمان داره ؟ الیا گفت هی دختر ببین اینجا هم ابر قهرمان داره اینها هم هویتشون رو همه می دونن ای کاش لیدی باگ هم هویتشو می گفت نه گفتم نه یعنی نمیدونم گفت بیا بریم تو هتل استراحت کنیم گفتم باشه رفتیم تو اتاق که دیدم ادرین و نینو هم با ما هم اتاقن
از زبان ادرین : وایی مرینت چه خوب شد که تو هم تو این اتاقی مرینت گفت اره خیلی خوشحالم گفتم ای بابا دوباره که سرخ شدی گفت ببخشید هنوز برام باورش سخته که تو منو دوست داری گفتم مرینت من همیشه کنارت میمونم و بعد مرینت رو ب.و.س.ی.د.م. بعد الیا ازمون عکس گرفت گفت الان میفرستم برای کلویی گفتم نه الیا نکن گفت دیگه دیر شد گفتم از دست تو مرینت گفت حالا باید چیکار کنیم گفتم الان میریم شام می خوریم و بعد می خوابیم مرینت گفت اره فکر خوبیه تو دلم گفتم اگه من اینجا تبدیل به کت نوار بشم ممکنه بفهمه من کت نوارم پلگ آروم گفت معلومه که میفهمه گفتم حالا یکاریش می کنم دیگه تو برو گفت ببینم و تعریف کنیم
از زبان کلویی : بیا سابرینا این اتاقمونه در باز کردم دیدم لایلا و کاگامی هم اینجا هستم لایلا گفت به به کلویی بیا تو که میخوایم به حساب مرینت تو این سفر برسیم گفتم نقشه دارید ؟ کاگامی گفت نقشه با من گفتم پس مرینت غزل خداحافظی تو بخون بعد هر سه تایمون خندیدیم.
صبح از زبان مرینت : بیدار شدم دیدم تو ب.ق.ل. ادرین هستم سریع ازش جدا شدم طوری که از خواب بلند نشه رفتم بیرون هتل بگردم که دیدم یک نفر شرور شده با خودم گفتم چرا ارباب شرارت هر جا میرم میاد بگذریم تیکی خال ها روشن و تبدیل شدم و رفتم که بجنگم که دیدم ابر قهرمان ها هم اومدن و به من گفتن :
لید باگ ! تو اینجا چیکار می کنی گفتم من تنها کسی هستم که میتونم اکو ما رو بگیرم بعدا براتون توضیح میدم گفتن باشه بعد دیدم کت نوار اومده تو دلم گفتم هر جا من میرم اینم میاد کت گفت سلام بانوی من. من جوابشو ندادم و بالاخره اکو ما رو گرفتم و به ابر قهرمان های لندن گفتم من نمیتونم چزی زیادی توضیح بدم چون هویتم باید مخفی بمونه اونها هم گفتن باشه بعد گفتم من به خاطر این اینجا هستم چون ارباب شرارت هم هست و دیگه بیشتر از این نمی تونم توضیح بدم اونا گفتن باشه بعد من رفتم کت گفت بانوی من چرا جوابم و نمیدی من محل نزاشتم و رفتم به مرینت تبدیل شدم و رفتم هتل صبحانه خوردم و با بچه ها قرار شد بریم بیرون ادرین دست منو گرفت و گفت بچه ها بریم بستنی بخوریم ؟ همه گفتن اره بریم.
بعد نشستیم و بستنی خوردیم ادرین به من نزدیک شد و همو ب.و.س.ی.د.ی.م.
من سرخ شدم ولی بالاخره از سرخی اومدم بیرون و ادرین رو ب.ق.ل. کردم اونم همینطور راه افتادیم بریم هتل که یک پسر اومد گفت ببخشید دختر خانوم میشه یک لحظه با من بیایید خیلی کار واجبی دارم من به ادرین گفتم شما برید من میام اون هم گفت باشه بعد پسره من و برو تو یک کوچه گفت بیایید آوردمش بقیش با شما گفتم چی ؟ بعد دیگه یک مشت خورد تو صورتم و چشام و بستم چند نفر هی منو ک.ت.ک. و ل.گ.د. میزدنند دیگه بیهوش شدم
از زبان لایلا : اینم آخرین ضربه مرینت دیگه پیش ادرین نبینمت ها فهمیدی کلویی کاگامی زود بریم که کسی به ما شک نکنه کلویی و کاگامی گفتن باشه و رفتیم از زبان ادرین : نینو ، الیا ، رز و ... مرینت خیلی دیر نکرده الیا گفت چرا گفتم الیا نینو می آیید بریم دنبالش گفتن باشه رفتیم و دیدم اونجا افتاده چقدر هم ضخمی شده گفتم اوناهاش بعد رفتم و دیدم بیهوشه گفتم مرینت مرینت لطفا چشماتو باز کن خواهش میکنم جوابم و نداد سریع بردمش بیمارستان و پرستار ها بردمش اتاق عمل دکتر گفت احتمال زنده ماندنشون خیلی خیلی کمه چون خیلی خ...و..... ازشون رفته من زدم زیر گریه و دکتر بعد ۲ ساعت اومد و گفت:
فعلا زنده هستن ولی علائم حیاتی شون هر دقیقه داره کمتر میشه بعد گفتم فقط ۲ دقیقه بزارید با ۲ تا از دوستام ببینمشون گفت فقط ۲ دقیقه باشه زود تر فقط تشکر کردم و با الیا و نینو رفتیم دیدم بیهوشه بعد تیکی اومد بیرون و گفت ادرین نینو الیا مرینت لیدی باگه ولی نباید به هیچ کس بگید باشه ؟ الیا و نینو گفتن چی چی مرینت لیدی باگه واقعا باورم نمیشه اون که خیلی دست پا چلفتی هست چجوری لیدی باگه قهرمانه تیکی گفت مرینت به همه کمک میکنه به خاطر این لیدی باگ شده شما ها نباید به هیچ کس حتی به نزدیکترین کستون بگید که اون لیدی باگه همه باهم گفتیم باشه حتما دکتر گفت برید بیرون ماهم رفتیم بیرون ادرین گریه کرد و نینو و الیا تو تعجب بودن که یکهو دکترا سریع رفتن پیش مرینت و بهش شک وارد کردن گفتم نه مرینت من بدون تو نمی تونم زنده بمونم که یکدفعه دوباره مثل قبل شد و دکترا گفتن زود به پدر و مادرش زنگ بزنید تا بیان چون ممکنه به کما بره و من گفتم باشه حتما و دوباره زدم زیر گریه گفتم مرینت دیگه با من اینجوری نکن باشه ؟
فعلا زنده هستن ولی علائم حیاتی شون هر دقیقه داره کمتر میشه بعد گفتم فقط ۲ دقیقه بزارید با ۲ تا از دوستام ببینمشون گفت فقط ۲ دقیقه باشه زود تر فقط تشکر کردم و با الیا و نینو رفتیم دیدم بیهوشه بعد تیکی اومد بیرون و گفت ادرین نینو الیا مرینت لیدی باگه ولی نباید به هیچ کس بگید باشه ؟ الیا و نینو گفتن چی چی مرینت لیدی باگه واقعا باورم نمیشه اون که خیلی دست پا چلفتی هست چجوری لیدی باگه قهرمانه تیکی گفت مرینت به همه کمک میکنه به خاطر این لیدی باگ شده شما ها نباید به هیچ کس حتی به نزدیکترین کستون بگید که اون لیدی باگه همه باهم گفتیم باشه حتما دکتر گفت برید بیرون ماهم رفتیم بیرون ادرین گریه کرد و نینو و الیا تو تعجب بودن که یکهو دکترا سریع رفتن پیش مرینت و بهش شک وارد کردن گفتم نه مرینت من بدون تو نمی تونم زنده بمونم که یکدفعه دوباره مثل قبل شد و دکترا گفتن زود به پدر و مادرش زنگ بزنید تا بیان چون ممکنه به کما بره و من گفتم باشه حتما و دوباره زدم زیر گریه گفتم مرینت دیگه با من اینجوری نکن باشه ؟
از زبان لایلا : اینم آخرین ضربه مرینت دیگه پیش ادرین نبینمت ها فهمیدی کلویی کاگامی زود بریم که کسی به ما شک نکنه کلویی و کاگامی گفتن باشه و رفتیم از زبان ادرین : نینو ، الیا ، رز و ... مرینت خیلی دیر نکرده الیا گفت چرا گفتم الیا نینو می آیید بریم دنبالش گفتن باشه رفتیم و دیدم اونجا افتاده چقدر هم ضخمی شده گفتم اوناهاش بعد رفتم و دیدم بیهوشه گفتم مرینت مرینت لطفا چشماتو باز کن خواهش میکنم جوابم و نداد سریع بردمش بیمارستان و پرستار ها بردمش اتاق عمل دکتر گفت احتمال زنده ماندنشون خیلی خیلی کمه چون خیلی خ...و..... ازشون رفته من زدم زیر گریه و دکتر بعد ۲ ساعت اومد و گفت:
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
سلام دوستان پارت ۶ و ۷ و ۸ و۹ هم منتشر شده و دارم روی پارت ۱۴ کار میکنم
عالی بود، ولی دوتا اسلاید رو تکراری نوشته بودی😞
آره