

معرفی شخصیت ها املی اگراست:کوچیک ترین دختر مرینت و ادرین خیلی شبیه مادر بزرگش هست به همین دلیل اسمش املی هست شخصیت اصلی داستان لویی اگراست:دومین بچه اون پسره رنگ مو هاش بلوند و چشماش آبی آسمانی هست سارا دگراست:دختر اول چشماش سبز نعنایی و مو هاش آبی رنگ مو های مرینت

مقدمه حتما بخوانید مهم بعد شکست ارباب شرارت و فهمیدن اینکه اون کیه وقتی میفهمه ادرین گربه سیاه پشیمون میره و دیگه خبری ازش نمیشه ادرین هم که کسی رو به جز خاله اش نداشت رفت پیشه اونا قبل رفتن به مرینت قول میده بر می گرده و باهم ازدواج می کنن و حالا سال ها گذشته اونا زندگی خوبی دارن و صاحب سه تا بچه هستن سارا،لویی و املی و که به ترتیب ۲۰ ۱۸ ۱۶ سالشون هست سارا کار خانوادگیش رو ادامه داده و یه طراح مود هست و دور از خانواده تنها تو آلمان زندگی می کنه و کم پیداست لویی یه پسر خوش تیپ اجتماعی مثل باباش که خیلی به خودش میرسه و همه دخترا های دانشگاه آرزوشون اینه که یه نگاه بهشون بکنه برعکس اون دوتا املی گوشه گیر و دوست داره تنها بمونه با پدر و مادرش هم ارتباط خوبی نداره و توی مدرسه هم هیچ دوستی نداره اون عاشق انیمیشن هاست و خودش رو قسمتی از اونا میدونه و فکر می کنه تنها دوستاشن خسته نباشین بریم سراغ داستان این داستان راجع املی هست

زنگ در رو زدم. به مامانم سلام دادم و زود رفتم بالا،نصف پله ها مونده بود مامانم با صدای عصبی گفت:سلام خانم،وایسا جوابت رو بگیر بعد برو یا میخوای به پات بیفتیم. -مامان! -یامان!می خواستم بگم خواهرت برای کریسمس میاد. -عه چه خوب خوشحال شدم. الکی گفتم اصلا برام مهم نبود،رو تختم ولو شدم رفتم تو فکر. وایسا چی قراره سارا بیاد برای کریسمس وای کریسمس که فرداست. اهههههههه ای بابا.

ساعت شام بابام از سر کار برگشته بود. غذا می خوردم وای بابام بهم خیره بود،گفتم:اتفاقی افتاده - نه چیزی نیست،فقط می خواستم بگم..... - می فرمودی - چ..چر..چرا اینقدر آرومی(آخیش حرفم رو زدم) - چی؟ منظورت چیه؟ - قبلا خیلی با هم حرف می زدیم ولی الان... - دست بردار رفتم بالا در همین حال لویی:من و دعوای خانوادگی . ادرین:بس کن لویی. لویی: باشه!؟ مرینت:ادرین بس کن چه خبر بیا آشپز خونه. ادرین:چشم

از عصبانیت از پنجره اتاقم فرار کردم. اونقدر دویدن که وقتی به خودم اومدم، خودم رو جلوی در اون خونه عجیب دیدم. صدای پیانو از توش می اومد. اشک هام رو پاک کردم و رفتم تو. خب از سر کنجکاوی (ولی املی نمی دونست که این کنجکاوی اون قراره زندگیش رو تغییر بده)

همون موقع تو خونه: مرینت:ادرین قرار بود باهاش حرف بزنی که خوب بشه ن اینکه بد ترش کنی. ادرین:خب یه لحظه از کوره در رفتم. - نباید می رفتی - حالا باید چیکار کنیم - برو صداش کن بیاد - باشه.

ادرین رفت بالا و در زد - دخترک بابا، بیا پایین ببخشید عصبانی شدم. ولی صدایی نیومد. ادرین در رو باز کرد وقتی دید املی نیست داد زد:مرینت املی نیست. مرینت سریع رفت بالا و گفت:یعنی چی که نیست - نمی دونم نیست! - وای نه پنجره بازه حتما رفته - من میرم دنبالش تو بمون خونه شاید برگرده - باشه ولی لویی رو هم ببر - خیل خب

املی:پله ها تموم شدن. وایسا ببینم اون کیه، اینجا چیکار می کنه. داره پیانو میزنه،چه آهنگ غم انگیزی. یه لحظه زمین خوردم اخ - کی اونجاست،تو کی هستی اینجا چیکار می کنی ؟ اون داره میاد نزدیک وای خدای من کمکم کن.

امید وارم خوشتون اومده باشه اگه دوست داشتین لایک کنین و تو نظر ها بنویسین تا پارت دو رو هم بزارم.

کپی ممنوع!!!! نویسنده S,e
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود من عاشقش شدم بعدی رو زودتر بزار
حتما زود شروع می کنم