پارت جدید😂از اول یادم رفته بود بگم پارت چنده خودمم نمیدونم این پارت چندمه
تهیونگ:واضح بود خانم ا.ت ا.ت:امکان نداره لیا:ا.ت اروم باش تهیونگ:پس برین تو اتاقتون اتاقتون جداس ا.ت:چی جدا؟ تهیونگ:بله ا.ت:از کجا بفهمم بهش اسیب نمیزنین تهیونگ:باشه فعلا تو یه اتاق باشید ا.ت:رفتیم تو اتاق لیا:ا.ت باید چیکار کنیم؟ ا.ت:فرار میکنیم لیا:چیییی
ا.ت:اره از پنجره لیا:مطمئن نیستم ا.ت:وایسا پایین رو نگاه کنم (خب اینجا یه عمارت خیلی قشنگه و اونجایی که ا.ت و لیا فک کردن خرابس مخفیگاه بود)(پنج طبقه هست و اتاقای بزرگ با پنجره های بزرگ و تراس داره) ا.ت:خب گاومون زا*یید لیا:چیشده؟ ا.ت:کلی نگهبان پایینه لیا:اه دیگه هیچ راهی نداریم ا.ت:لیا لیا:بله
ا.ت:برو خودتو بزن به خواب و بالشت هارو بغل کن که فک کنن دو نفر خوابیده لیا:دیوونه ای؟ ا.ت:من دیوونه نیستم یه روان*یم 😏 لیا:ا.ت لطفا نزنه به سرت بیا بخوابیم ا.ت:من باید پلیسارو بیارم اینجا پریدن از پنجره* لیا:ا.تتتتتتت(با داد) ا.ت:فقط همون کاری که میگم بکن(با داد) لیا:سریع رفتم تو تخت بالشت هارو بغل کردم و با استرس وانمود به خواب کردم ا.ت:چنتا از نگهبان ها اومدن سمتم پریدم ازشون رد شدم از درخت بالا رفتم شاخش داشت میشکست سریع پریدم توی پنجره طبقه ۴ (از زبان تهیونگ) دیدم یکی پرید توی پنجره طبقه ۴ و شاخه شکست سریع رفتم بالا ا.ت بود تهیونگ:چیکار میکنیییی(با داد) ا.ت:گرفتیم دارم فرار میکنم تهیونگ:نمیتونی ا.ت:میتونم دویدم سمت پنجره پریدم توی جنگل تهیونگم پشت سرم بود
تهیونگ:دوراه بیشتر نداری(با داد) ا.ت:منظورت چیه؟(با داد) تهیونگ:یا لیا رو میکشم یا برمیگردی ا.ت:با حرفش سر جام میخکوب شدم نمیتونی نه نه خواهش میکنم
انچه خواهید دید بعدیه======لایک.فالو.کامنت وگرنه بعدیرو نمیزارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)