
سلام لطفا از داستان دیگم هم حمایت کنین شون اصلا ازش حمایت نمیشه فقط یکی از آجی ها حمایت میکنه 🥺🥺❤❤❤
آنچه گذشت:( ساعت ۱ ) ا/ت : توی اتاقم بودم و داشتم لباس هامو با جیسو میدیدیم که جیسو رفت آشپزی کنه من لباس هامو جمع کردم و روی تخت بودم و باگوشیم ور میرفتم که یه صدای از توی بالکنم آمد فکر کردم گربه هست ولی دوباره اون صدا آمد و کم کم داشتم میترسیدم که😨😨😨😨😨 یهو
یه چیز سیاه دیدم خیلی ترسیدم ولی آروم رفتم سمت در بالکن و بازش کردم که یک گربه دیدم آخيش خیالم راحت شد تو از کجا آمدی پیشی خوشمله 🥺🥺❤❤ خیلی منو ترسوندی 😄😄❤❤😁😁 ببینم گرسنه هستی پیشی کوچولو 🥺🥺 بعد دیدم از شکمش صدای قار و قور آمد ( درست نوشتم 😂 ) بعد خندیدم و بقلش کردم آمدم تو ی اتاق ودر بالکن رو آروم بستم و به آشپز خونه رفتم ❤❤
جیسو : این چیه ا/ت 😨 ا/ت : گربه مگه تا حالا گربه ندیدی 😐💕 گرسنش بود و سردش هم بود فکر کنم مریضه گفتم بیارم خوبش کنیم 😍😍 جیسو : عالیه من عاشقشونم 😍😍🥺🥺💕💕 تهیونگ هم خیلی دوست داره شوگا و نامجونم همینطور 😍😍💕💕 ا/ت : عالیه حالا بیا غذا درست کنیم منم یه سطل آب میارم بشورمش جیسو : به چخ ندی بچه رو 😐🍃 ا/ت : من تا حالا ۶ تا گربه بزرگ کردم شستن یه پیشی سیاه پشمالو خوشگل که کاری نداره 😑😑😌😌 جیسو : باشه بابا استاد 😂😂 ا/ت : بعد یه سطل آب آوردم و گربه رو میخواستم بزارم توش که یعنی گذاشتم ولی شاتالاپ آب پاشید رو و موهام به چخ رفت 😐🍃 جیسو : آفرین اصلا به چخ ش ندادی ولی به چخ رفتی 😂😂😂 ا/ت : ببند غذاتو درست کن 😑😑 بعد که داشتم گربه رو میشستم جیسو گفت : ا/ت تهیونگ و پسرا تماس تصویری گرفتن ا/ت : باشه ( الان روی تماس تصویری هست و همو میبینن ) تهیونگ: سلام چطوری دخترا 😃 یه لحظه ا..اون چ.....چیه 😨😨😨 ا/ت : شما انگار خانوادگی گربه ندیدین 😑😑😑 تهیونگ: 😂😂😂 نه دیدیم خوبشم دیدیم چه نازه 😍😍 ا/ت : آره مریض بود و گرسنه گفتم ازش مراقبت کنیم تهیونگ: باشه فقط خواستم بگم دکتر گفت ساعت ۴ ظهر بیاین و منم امروز دیر تر میام خونه و بزار بگم پسرا بیان گربه رو ببینن قطع نکن ا/ت : باشه نامجون: عه گربه 😀😀😀 ا/ت : خدایی گربه ندیدین 😐😐 نامجون : شوخی میکنی ما داریم با یه گربه رو مخ خوابالو زندگی میکنیم بعد ندیدین باشیم 😂😂
ا/ت : منظورت چیه🤔🤔🤔🤔 نامجون: شوگا بیا برادر جدید برات آوردیم شوگا : منظورت چیه....؟؟........... گربه 😐😐 ا/ت : واقعا منظورت شوگا بود 😂😂😂 راست میگی اصلا دقت نکردم تهیونگ: خب دیگه ما باید بریم بای ا/ت : بای ( پایان مکالمه ) از زبان یونا : رفتم پیش داداشم جک : این اصلا خوب نیست ما باید زود وارد عمل بشیم وقتی ا/ت رو کوک پیدا کرد میفهمه اون زنده هست و نمرده 😠😠😠😠 یونا : اون به هر حال میفهمه 😠😠 جک نگران نباش درسته کوک میفهمه ولی وقتی فهمید تو ا/ت رو بی هوش میکنی و من اونو میدزدم بعد از این که کارمون تموم شد یه نفر رو میفرستم که یه چیزی رو توی نوشیدنی همه بریزه و بقیه به خواب برن یونا : بهتره چند روز دیگه که به احتمال زیاد کوک یه مهمونی ترتیب میده این کار رو انجام بدیم اما ا/ت رو بی هوش نکنیم جک : باشه بهتره چون این جوری میتونم تهدیدش کنم
از زبان ا/ت : گربه رو حموم کردم و بهش غذا دادم بردمش توی بالکن و توی بغلم بود دوباره یه صدا شنیدم ولی توجه نکردم تا اینکه چیزی روی دهنم حس کردم و دیگه چیزی نفهمیدم
خب لطفا از داستان دیگمم حمایت کنین و این که ببخشید دیر شد من همیشه ها میزارم که تا صبح منتشر شه و بعد میرم مدرسه ولی چون من پام آسیب دیده نتونستم بزارم حتی مدرسه هم نرفتم رفتم دکتر و لطفا ناظر جون منتشر کن 🥺🥺🥺❤❤❤ و لطفا لایک و کامنت یادتون نره 🥺🥺🥺❤❤❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مرسیییی پارت بعدییی
مرسی امروز میزارم ❤❤❤❤❤
سلام گلم پارت بعد آمد
🥳🥳
همچنان منتظر پارت بعد ✌😜
امروز میزارم 🤠🤛🤜
سلام پارت بعدی آمد
عالییییییییییی بوددد 💕💕💜💜❤
مرسییییییییییی😍😍😍😍😍
💕💕💕💜
سلام پارت بعدی آمد
سلام ممنون عزیزم ❤
عالی بود 🥰🥰🥰🥰
آخی عزیزم خدا کنه پات زود خوب بشه 🥺🥺🤲🤲راستی چرا پات شکسته 🥺
(دوباره فضولی من گل کرد 😅😅)
مرسی گلم ❤❤❤
تو از کجا فهمیدی پام شکسته 😳😳 البته نشکسته پیچ خورده اونم توب مدرسه چون داشتم کخ میریختم 😆😆😆 دکتر گفت اگر تا ۴ روز دیگه خوب نشه بابد توی گچ بگیرم 🤦♀️🤦♀️🤦♀️
خودت توی تست گفتی 😂😂
خدا کنه تا چهار روز خوب بشه که گچ نگیری🥰
البته من خودم خیلی دوست دارم یا پام یا دست راستم بشکنه تا مدرسه نرم🤣🤣🤣
من گفتم آسیب دیده 😂😂 ولی چطوری ذهنم رو خوندی 😂😂😂
مرسی ❤❤
خخخ 😂😂😂😂
راستی آجی به داستان دیگمم سر بزن قشنگه 🥺❤❤❤❤
باشه حتما وقت نکردم الان میرم🥰😘
دیگه رازه😂😂خواهش 🥰😘
سلام عزیزم پارت بعد امد
عالییییییییی ❤️♥️
امیدوار زود پات خوبشه♥️❤️
❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️
مرسی ❤❤❤❤
ممنون گلم ❤❤❤❤❤❤❤
سلام پارت بعد آمد