
ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید اینم از شیپ محبوب مری کت
مرینت برای دو روز دیگه کلی کار سرش ریخته بود و حدودا نزدیکای غروب بود و هوا کمی بادی و بارونی و البته سرد مرینت تند تند داشت طراحی لباس مخصوصش رو برای مهمونی انجام میداد و هر چند دقیقه یکبار به کت چرمی ادرین که رو رخت آویز بود خیره میشد:وای اون خیلی با نزاکته، حتما خیلی با کت نوار صمیمی شده البته کت پیش همه دهنشو باز میکنه. پالن گفت:نمیخوای به دیدن کت نوار بری؟ مرینت دست از کشیدن کشید(😂):فعلا کار دارم شاید شب بهش بگم حتی وقت ندارم برم ادرینو ببینم. تو همین لحظه صدایی شنید:قایم شید! کوآمیا قایم شدن. بیرون از پنجره سایه ای دید که گوش گربه ای داشت اروم گفت: کت نوار! زودی پنجره رو باز کرد و کت نوار رو وحشیانه کشید تو جوری که کت نوار گفت:آیییی!!!!! مرینت با اخم بهش نگاه کرد. گربه که پخش زمین شده بود دست تکون داد: هی مرینت! و بعد از جاش بلند شد و مرینت همچنان بهش اخم کرده بود.(عکس اسلاید بعدی) کت نوار برای اینکه بحثو عوض کنه گفت: اوووممم اتاقت خیلی قشنگه. انگار صورتی خیلی دوست داری، منم دوس آههه زیاد نه ولی بدم نمیاد... مرینت از موی کت نوار گرفت و کشید کت گفت: آخخخ +تو داشتی منو دید میزدی هاااا؟ _نه به خدا. +دروغ نگو خودم دیدم... _دروغ نمیگم آخه چرا باید این کارو کنم؟؟؟؟ باهات کار داشتم، میخواستم ببینم خونه ای یا نه . +اونوقت چکاری؟ _میدونی...بهتر نیست بریم بالکن؟ +حرفتو بگو کت نوار. _هوووم اگه پدرت منو تو رو ببینه.... قیافه مرینت:🤨 _اگه ما رو باهم ببینه... +ما؟ _من و....تو. +راست میگی خطریه! باشه بیا بریم و بعد از مچ کت گرفت. _بیرون سرده یه چیز گرم بپوش! +خیله خب. _منم سردمه! +اوه باشه الان یه چیزی پیدا میکنم برات کت نوار به کت چرمی اشاره کرد: فک کنم سایزم بشه... مرینت سریع اومد جلوی کت نوار تا جلوی دیدشو بگیره: نعععع! _نترس چنگول نمیندازم. +نه آخه کامل نشده هنوز باید چندتا دوخت برم بعد از تموم شدنش حتما میدم اولین بار تو پروش کنی. _وای مرینت این معرکه میشه منتظرم ببینم چقد عالی میشه.آخه طراحیت بی نظیره. مرینت یکم لپاش گل انداخت: ممنون. پتوی روی تختشو برداشت: نظرت راجب این چیه؟ + خوبه!

کیوتتتت🤩

کت نوار هی با خودش فکر میکرد که کت روی رخت آویز خیلی شبیه کت خودشه ولی چون مشکی بود خیال کرد شاید اشتباه کرده. پتو رو دور خودش پیچیده بود و مرینت هم یه بارونی صورتی پوشیده بود.. مرینت نزدیک نرده وایساد و کت نوار هم نزدیکش. (شرح عکس)مرینت برای کت نوار کروسان و قهوه آورد... مرینت گفت: خب؟ _خب؟ +چی می خواستی بهم بگی؟ _آه اها انقد منظره اینجا دل انگیزه که یادم رفت چی میخواستم بگم. مرینت نخودی خندید. _همه چیو به دکمه طلاییت گفتی؟ مرینت سرشو انداخت پایین. _نگفتی؟ +نه! _اما چرا؟ +بهت که گفتم میترسم....میترسم رد شم و دیگه نتونم حتی کنارش وایسم. اگه بفهمه عاشقشم اونوقت سعی میکنه ازم دوری کنه حالا که باهم دوستیم بیشتر بهش نزدیکم. _انگار تو همیشه بهترین کار رو انجام میدی. +چطور مگه؟ _لااقل هربار لازم نیست بهش اعتراف کنی و هربار قلبتو بشکونه، لااقل کنارته... لااقل با هم دوستید.. +هنوزم دوسش داری؟ کت نوار به سمت مرینت برگشت: معلومه که دارم، وقتی قلبت از عشق اون میتپه! + فکرت همیشه درگیرشه! _وقتی میبینیش انگار حمله قلبی بهت دست داده! +چطور میشه فراموشش کرد! کت نوار با لبخند گفت: تو همیشه منو درک میکنی برعکس لیدی باگ. مرینت با دستپاچگی گفت: نه مطمئنم اونم درکت میکنه فقط به زبون نمیاره...یادش میره که بهت بگه چقد خوش شانسه که تو رو کنارش داره. کت دوباره به آسمون خیره شد:مرینت، لیدی باگ با تو فرق داره...اون حالش از من بهم میخوره.نمیخواد کنارش باشم. اون چطور میتونه منو درک کنه وقتی ازم میخواد عشقم نسبت بهشو فراموش کنم ها؟؟؟ مرینت با ناراحتی دستشو گذاشت روی شونه کت نوار: متاسفم ! _تو چرا! +ولی شاید دلیل قانع کننده ای داشته. _هه! فک نکنم بتونی تصور کنی وقتی که کسی که دوسش داری بهت بگه فراموشش کنی، میتونی؟ مرینت سرشو انداخت پایین: نمی تونم، قبلا امتحان کردم ولی غیرممکن بود. _دیدی؟! لیدی باگ بانوی رویاهای منه ،اون بی نقصه ولی حالا من یه دلقک مزخرف.من اصلا نمیتونم بفهمم چطور نمیتونم رفتار کنم که اون بهم اهمیت بده. +اون به تو اهمیت میده، اون نمیتونه تو رو بدون شوخیات تصورت کنه، اون درکت میکنه اون دلش واسه پیشیش تنگ شده، فقط زمان بده بهش باشه؟ _گفتنش برای تو آسونه! +لطفا سعی تو بکن باشه؟ سعی کن ببخشیش. _من اونو... همین لحظه صدای جیغ و داد اومد.

کت با استرس گفت: تو اینجا بمون باشه؟ +لطفا بذار منم بیام. _پس بیا کولم بعد مرینت رو کول کرد: آماده ای پرنسس؟ مرینت داد زد: آروم پیشی احمق!!!! کت زیرزیرکی خندید. مرینت هم یرای اینکه نیفته دستاشو دور کت حلقه کرد و چشماشو بست و سرشو چسبوند به پشت کت.

یک بچه از روی پل افتاده بود توی آب و چون هوا طوفانی و بارونی بود جریان آب تندتر و بیشتر بود. کت نوار مرینت رو گذاشت کنار پل و خودش از روی پل پرید پایین.شنا کنان پسربچه رو پیدا و آوردش روی آب. پسربچه محکم کت نوار رو بغل کرده بود کت نوار برای روحیه پسربچه گفت: تو هوای طوفانی شنا نمیچسبه من امتحان کردم قبلا بهتره بری استخر باشه؟ پسربچه سرفه کنان و درحال لرزیدن بود که گفت:باااا..شه... _افرین! و بعد که نزدیک پل شد مرینت دستشو انداخت تا کت رو بکشه بالا. مردم همه زیر چتراشون، مرینت رو که سعی داشت با کت نوار و پسربچه رو بکشه بالا تماشا میکردن. کت پسر بچه رو داد بغل مرینت و خودش هم اومد بالا. مرینت بارونیشو درآورد و رو پسربچه انداخت: مامانت کجاست عزیزم؟ _من من خودم...خودم ...دا..دا..شتم ... +باشه باشه بیا بریم گرمت کنم بعد...میتونی نشونه خونتون رو بهم بدی باشه؟ پسربچه بارونی مرینت رو پوشید و محکم چسبید به کت نوار . کت نوار با تعجب به پسربچه نگاه کرد بعد به مرینت😎. مرینت با لبخند گفت: باشه من دوست کت نوارم باهم بریم تا برات لباس خشک پیدا کنیم نظرت چیه؟ پسر بچه سرشو تکون داد. کت نوار گفت: منم سردمه و بعد لرزید. + بیاین بریم پسرای من! کت مرینت و پسربچه رو بغل کرد و اونا رو گذاشت تو ایوون. کت نوار که میخواست بره مرینت از دستش گرفت: به اندازه کافی خیس موندی بیا بریم خشکت کنم. کت نوار گفت: اما... _زود باش نمیخوام سرما بخوری بدو. کت نوار رو تخت نشسته بود و مرینت با حوله پسر رو خشک میکرد: اسمت چیه؟ _فدریک! + میدونستی خیلی شجاعی؟ فدریک ساکت بود و مرینت لباس هاشو عوض میکرد. کت نوار موهاشو خشک میکرد و گفت: این لباس بچگیاته؟ +اوهوم! _پس مثل پرنسسا میشدی... مرینت با خجالت گفت:یه ... فدریک گفت: کت نوار میشه منو ببری خونه؟ کت نوار پیش مرینت روبه روی فدریک نشست: چرا که نه! مرینت با یه لبخند خیلی ملیح به کت نوار نگاه کرد. کت نوار ادامه داد: آدرس خونه تونو میدونی دیگه؟ _اوهوم! _خوبه پسر باهوش! مرینت دستشو کشید رو موهای کت:موهات که هنوز خیسن. _مهم نیست. +وایسا! حوله رو از کت گرفت و اروم اروم موهاشو خشک کرد. کت با تعجب به مرینت نگاه میکرد وقتی مرینت حوله رو از رو سرش برداشت کمی بهم خیره شدن که فدریک گفت: من بیرون وایمیسم تا شما کارتون رو تنهایی انجام بدین. مرینت و کت نوار باهم گفتن: ها؟! بعد از اینکه فدریک رفت تو بالکن کت و مرینت بهم نگاه کردن و بعد خندیدن تازه منظور فدریک رو گرفته بودن

کت نوار از روی زمین بلند شد: دیگه رفع زحمت میکنم. +به این زودی؟ _فدریک...خیلی دوست داشتم بیشتر باهات وقت بگذرونم ولی باید ماموریتمو انجام بدم...اه گفتم مأموریت... بعد پاکت له ولورده رو از جیبش در آورد و زیرلب گف: تف! و زود پشت سرش قایم کرد مرینت گفت: چیه؟ _هیچی + چرا من یه چیزی دیدم. _نه نه! بعد سعی می کرد پشت کت رو ببینه با زور دست کت رو گرفت و پاکت رو از چنگش کشید بیرون. _متاسفم گند زدم توش، یادم رفت زودتر بهت بدم معذرت میخوام یدونه دیگه برات میارم حالا اینو بده من. + نه نه مهم نیست حالا چیه؟ _دعوتنامه به مهمونی ابرقهرمانا. +من ابر قهرمانم؟ _نیستی؟ + نه! _تو مولتی موسی. +بودم اما الان... _میدونم ولی بهرحال تو یه بار به لیدی باگ کمک کردی و حق داری که به این مهمونی بیای. +لیدی باگ میدونه؟ _همه چیزو که بهم نمیگیم اون مهمونای خودشو دعوت کنه منم مهمون خودمو اصلا مگه اون هر تصمیمی که میگیره من دخالت میکنم؟ عادلانه ست! +حق باتوئه. _باز معذرت میخوام بابت این کارت خیس.. +نه نه! _من افتضاحم اصلا از اولم نباید...اگه لیدی باگ بفهمه... مرینت از دست کت نوار گرفت و با اون یکی دستش چونه کت نوار رو: چیزی نیست پیشی!(عکسه) کت نوار هم به مرینت نگاه کرد و لبخند زد. مرینت گفت: ممنون بابت اینکه مولتی موس رو یادت مونده بود و کارتمو یادت نرفته و بعد چشمک زد. _منم ممنونم از اینکه تونستی حرفامو تحمل کنی و درکم کنی و دلداریم بدی +دوستای برای این کارن نه؟ _دقیقا دوست من (جدی؟ بس کنید بابا🤣) و بعد از رو بوسی کت نوار گفت: ممنون بابت حوله و بعد فدریک رو بغل کرد و رفت. مرینت هم گفت: ممنون بابت همه چیز گربه!
تیکی از مرینت پرسید: چرا موقعی که صدا شنیدی تبدیل نشدی؟ +نمی دونم تیکی، اگه تبدیل می شدم دیگه نمیتونستم بیشتر .... بیشتر بهش نزدیک شم اون از لیدی باگ دلخوره پس نمیتونستیم دقیقه های معرکه ای رو تجربه کنیم درضمن که لباسای فدریکو عوض میکرد، فدریک که نمیتونست بره خونه لیدی باگ نه؟ _پس برات مهمه که بهت اهمیت بده؟ +یجورایی، ما با هم گپ میزنیم و میدونم که اون منو فقط یه دوست میبینه نه چیز دیگه ای . 🐞🐾🐞🐾 پلگ گفت: چطور بود _چی؟ _یه بعد از ظهر با مرینت _خوب.خوش گذشت! اون دختر عالیه همیشه بهم کمک میکنه بفهمم واقعا چه حسی نسبت به لیدی باگ دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
پارت بعد کو اخه
عالیییییییییییییییییییییییییـ🥰🔥
پارت بعدددددددییییییییییییییی😆💙
ممنوووووووونننن گذاشتممم ^_^
عالی زود بعدیو بزار
گذاشتممممم ^_^
باید بگم تازه این داستانو خوندم
و عاشقش شدم
و اینکه چون لیدی نوارم خیلی خوشحال شدم گفتی از همه شیپ ها هست
خیلی خوب تونستی همه شیپ ها رو توش بیاری
میشه لطفا پارت بعد رو زود بدی
ممنونم ازت
واااااااای چقد خوشحال شدم که دوسش داشتی😍 راستش خودمم عاشق لیدی نوارم بزودی میرسیم 😃😎 چشممم
وای جدی چه خوب اتفاقا میخواستم بپرسم ترفدار کدوم شیپی دیگه نپرسیدم💜
هوراااااااااااااااا پارت جدید رو گذاشتی😁😁😁💐☘💐☘عالیییی بود💐☘💐☘
😁خواهش میشوددددد 😉❤️❤️❤️