جرات یا حقیقت و مرگ💔؟ف2 پ8

ادامه:صدایی از پشت ددستگاه خوراکی در اومد 🤔🤔🤔 اروم نزدیک دستگاه شدم و کد رو وارد کردم قلبم تو دهنم بود داخل آسانسور رفتم و نفس عمیق میکشیدم طبقه وایساد و پیاده شدم صدای عجیبی میومد یه تیکه چوب رو زمین رو برداشتم و سریع دویدم سمت صداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا که یهو عمو فورد رو دیدم گفتم:اوا عمو فورد شمایین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///این وقت شب اینجا چیکار میکنین فورد :دیپررر چه خوب که اومدییییی ولی نباید الان خواب باشی/ گفتم:رفته بودم ..چیزه رفتم ..هوا خوری فورد:فردا میرین دیگه یعنی باید برین گفتم:اره میریم من و ونی و میبل و پسیفیکا گفت:خوبه بیا بریم بخوابیم فردا شب راه میوفتین رفتیم تو اتاق هامون و چشم هامو بستم یکهو خودمو وسط زمین و آسمان دیدم و یک تک چشم گفتم:بی..........ل؟😦😦 گف:سرنوشتتت رو تغییر بدههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه و از خواب پریدم

صبح شدهههههههه اه میبل با یه بالش بهم حمله کرد و روی صورتم گذاشت به زور گفتم:میبللللللل بسسسسسسسسسسسسسههههههههه و ولم کرد گفتم:دیوونه با یه دمپایی افتاد به جونم رفتیم پایین برای صبحونه پسیفیکا که حسابی سرحال بود ولی من خیلی خیلی خسته بودم لیوان قهومو برداشتم و با خستگی بهش نگا کردم گف:شب مث ادم بگیر بخواب گفتم:شب مث آدم عادی میتونی جیغغغ نکشی ونی هم سرحال بود گف:خفه شین هردوتون😐😐 میبل:ندیده بودم حرف بد بزنی خوشم اومد رابی و وندی هم اومدن😐😐 رابی:بزار من یه پنکیک خفن مخصوص تو درست میکنم💗 گفتم:هوووووووووووووووووووووووووووووووو😐 میبل:خفه دیپ وندی:تو پنکیک بلد نیستی که رابی:بلدممم وندی هرجور میل خودته میبل رفت تو آشپزخونه پیش رابی و بهش کمک میکرد و بالاخره درست کردن وندی شروتع کرد به خوردن پنکیک و وققتی تموم شد گف:مرسی😙 و وندی گوشی رو گرفت دستش رابی تا گوشی دست وندی دید ازش گرف وندی:چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟😟😟 رابی:اشعه موبایل برایی بچه خوب نیست و همینطور تو وندی:پس دیشب داشتی تو نت همین چرت و پرت هارو پیدا میکردی و نمیخوابیدی رابی :اره خببببببببببب به فکرتم بدههه

وندی:ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

استراحت به چشمان

و پشمان

ببخشید دیگه الا نمیتونم بنویسم منتظر پارت بعد بمانید😂😐