✨قلب یخی ( بکهیون )1✨

این فیک چند پارتی ، پارت اول 💜🟣🟪

سلام ، اسم من هلیا یه دختر دورگه کره ای ایرانی هستم پدرم کره ای و مادرم ایرانیه ، بابام رئیس یه شرکت بزرگ توی کره هست من توی ایران زندگی میکنم اما گاهی برای دیدن دوستام و پدرم و برادر بزرگترم به کره میرم ، رشته طراحی خوندم و الان سال آخر دبیرستان هستم برای دانشگاه قراره برم کره ، ( تصویر هلیا 👆)

( هلیا :+) ، (مامان هلیا :_) ، ( خاله هلیا ×) ،( دختر خاله و بهترین دوست هلیا که اسمش رها هست =) از زبان هلیا : توی خواب ناز بودم که با پرش یه حیوون روم از خواب پریدم 😐 که با رها مواجه شدم = هلییییییییی. پاشوووووو لنگ ظهرههههههه +یا خدا ، چته خوشت میاد یکی عین بلا نسبت عین گاو از خواب بیدارت کنه 😠 = ساکت ، حدس بزن چیشده؟🥳

+ الان حوصله حدس زدن ندارم مثل آدم بگو چته = بابات زنگ زد خاله و گفت قراره فردا بریم کره🥰تو قراره همزمان قبل از ورود به دانشگاه بری استایلست بشی🤩 + نگفت تو کدوم کمپانی ؟ = خیر 🙃 +😑 باشه بابا خودم زنگ میزنم

( مکالمه هلیا با برادرش : ) ( بچه ها یه نکته برادر هلیا ۲۶ سالشه و طراح رقص کمپانی اس ام هست و با پسرا خیلی جوره اسمش هم بومگیو 😆 ( خب به دلیل اینکه اسم هلیا فارسی باید اسم برادرش کره ای باشه 🧐 ) [ برادر هلیا :∆] زنگ زدم به داداشم + الو ∆ سلام خواهر کوچیکه ، چی شد یادی از ما کردی + سلام داداش ، بگو ببینم جریان این کره و استایلست و اینا چیه؟ ( تند تند اینارو گفت) ∆ چقد عجله آروم تر حرف بزن خب راستش کمپانی اس ام نیاز به استایلست داره منم به نظرم تو توی این کار مهارت داری و میتونی همزمان کنار دانشگاهتم شغل داشته باشی و خودمم خیلی دلم برات تنگ شده و پیش خودم باشی بهتره برای همین معرفیت کردم و... 🙃

∆: و بهم گفتن باید بیای اونجا و کارت رو ببینن منم برات بلیت گرفتم با رها فردا ساعت ۹ شب سوار هواپیما می شید + وااااااایییی داداشیییی خیلی دوست دارممممممممممممم ، مرسیییییییییییی ∆ خواهش میکنم کاری نکردم 😏 + بازم مرسی من برم آماده شم خدافظ😆 ∆ خدافظ 😐 ( قطع کرد هلیا )

چطور بود ؟ این داستان ادامه داره ولی تا انرژی ندید پارت بعد نمیزارم و این پارت فقط جنبه معرفی داشت پارت های بعد اعضا میان فالو و لایک و کامنت یادتون نره 💜🟣🟪