6 اسلاید چند گزینه ای توسط: ملیکا انتشار: 3 سال پیش 700 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
♧◇♡♤■□●○•°☆☆☆☆☆☆☆❤🧡💛💚💙💜🤎🖤🤍
سلام خوشگلا خوبین؟
اینم از فصل ۳ رسیدیم به فصل ۳ شاید تا فصل ۴ ادامه بدم
کت نوار🐾: رسیدم خونه ۳ بار کتک خورده بودم ولی از این کتک ها لذت میبردم🙂🤭 پلک پنجه ها داخل آدرین🐾:اوه پلک قراره این خانم حسابی منو بزنه پلک⚫: به من چه پنیرمو بده بابا😒😒
از زبان مرینت🐞:اوه تیکی کلی کیف کردم تیکی🔴:مرینت آخه به بیچاره چیکار داری اخه؟مرینت:بابا دارم شوخی میکنم یهو یاد آدرین افتادم 😕نمیدونم آیا فراموشش کنم یا نه؟؟؟؟
فردا شد و من رفتم مدرسه آلیا رو دیدم با ناراحتی بهم نگاه کرد و منم بهش سلام کردم رفتم انگار تعجب کرده بود الیا🦊:امروز هم مطمئن بودم مرینت بهم نگاه نمیکنه؟ ولی انگار یهو اومد جلو و سلام کرد حسابی تعجب کرده بودم ولی من رفتم دنبالش مرینت🐞:دیدم نینو رفته پیش ردیف اول آدرین🐾: نینو بهم گفت که بیام پیش اون که مرینت اومد اممم مرینت بهتر نیست جای خودمون بشینیم به نظر من پاید با آلیا آشتی کنی؟ مرینت🐞:چ...........چی من با.........باشه بابا ناحت یعنی راحت باش ادرین🐾:یه لبخند بهش زدم و میخواستم برم سر جام مرینت اومد جلو و انگار میخواست یه چیزی بهم بگه چی میخوای مرینت؟ مرینت🐞:ام چیزه آدرین میتونم بپرسم کی رو دوست داری؟ ادرین:البته😊 مرینت:کی رو دوست داری؟عاشق کی هستی؟ ادرین🐾:عههههههه میدونی مرینت من عاشق یه دختر عین شبیه تو است دوسش دارم ولی این خصوصیه نمیتونم به کسی بگم اون خیلی زیبا و باهوشه
مرینت:منظورت کاگامیه؟؟؟
آدرین🐾:چییییی نه مرینت من عاشق کاگامی نیستم بخاطر پدرم مجبورم باهاش باشم و رفتم سر جام نشستم
مرینت:منم رفتم پیش آلیا یعنی آدرین کی رو دوست داره گفت شبیه منه آخه کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرینت🐞: تو کلاس نشسته بودم آلیا سرش تو کتاب بود و به پاکن پرت کردم تو سرش امممممم چیره الیا امروز شدومات که نیومد؟ الیا:مرینت یه پاکن پرت کرد تو سرم و گفت که از شدومات خبری دارم یا نه امممم نه مرینت امروز نیومده خونه ی ما اگر اومد زود بهت پیغام میفرستم راستی منو میبخشی؟؟؟؟؟؟؟ مرینت؟ مرینت🐞:واقعا میخوای ببخشمت؟؟؟
الیا:معلومه. مرینت:خب باشه میبخشمت ولی نمیتونم بهت اعتماد کنم الیا:ممنون مرینت و محکم بغلش کردم که زنگ خورد مرینت🐞:با آلیا تو حیات بودم که یهو یکی باز شرور شد ای خدا به قول پیشی شدومات. بیکاره. آلیا من میرم تو بقیه رو ببر جای امن الیا:باش بچه بیاین بریم یه جای امن کلویی🐝:هه کی با خانم خبر نگار میره یه جای امن سابرینا بیا بریم 😒😒😌😌😌 الیا:کلویی مراقب باش که کلویی تبدیل شد به سنگ سنگآسا: همتون رو تبدیل سنگ میکنم سنگ های من پخش بشین همتون😈😈😈😈 ادرین🐾:همگی مراقب باشین نینو و بقیه فرار کردن (پلک کلوزت🐾💥💫) و دیدم که سنگ داره طرف مرینت مرررررریییییینننننننت مراقب باش و خودمو هل دادم و خوردم به مرینت هر دوتامون رفتیم تو یه گوشه من افتادم بالا سر مرینت یهو یه حسی بهم دست داد صورتمون نزدیک هم بود مرینت🐞: دیدم میلن اوفتاد زمین و رفتم بلندش کردم مممیییلن فرار کن منم میام و وایساده بودم که یه صدایی شنیدم صدا آشنا بود میگفت که مرینت مراقب باش که یهو کت من اومد و منو هل داد و هر دوتامون روبرو ی هم افتادیم صورتمون به هم نزدیک بود انگار یه حسی بهش داشتم هر دوتامون به چشم های همدیگه نگاه میکردیم که گوش های کت نوار تکون خورد و کت نوار روش و برگردوند و محکم منو گرفت و پرید بالا منو زود درد خونه کت نوار🐾:مرینت همینجا بمون و اصلا تکون نخور و راستی چشمات خیلی قشنگه مثل چشم های لیدی باگ😊🥺🥺😍 مرینت🐞:م.....ممن...ممنون چشم های تو هم خیلی زیباش
بعد از اینکه کت نوار رفت تیکی یه حسی به من میگه کت نوار ادرینه!!تیکی:ن.......نه نه نه مرینت کت نوار کس دیگه ایه مرینت🐞:اووو باش( تیکی اسپاس آن🐞💫💥)رفتم کتونوار داشت با سنگآسا میجنگیدم سلام پیشیِ من کت نوار🐾:سلام ملکه ی من لیدی باگ🐞:یه لقب جدید برام گزاشتی؟ کت نوار🐾:خب آره هر دفعه بخوام میگم لیدی باگ🐞:نگو😐 کت:چشم
بعد از شکست دادن شرور( بزن قدش)🤛🏻🤜🏻 لیدی:پیشی ولی این شرور سخت بود کت نوار:آره بانوی من اممم وقت داری؟ لیدی باگ🐞:آره چرا که نه رفتیم یه جای ساختمون.
کت نوار🐾: میتونم بپرسم کی رو دوست داری؟ لیدی باگ🐞: یه لحظه از سوالش تعجب کردن بعد گفتم من هیچ کسی رو دوست ندارم کت نوار🐾: احساس کردم داره بهم دروغ میگه بدون اینکه بفهمه سریع کمر بندم و در آوردم و دستش رو به هم بستم و پیچوندم کمرش و بستمش به کمرم لیدی باگ کامل بدنش به من چسبیده بود صورتش خیلی نزدیک صورتم بود لیدی:کت نوار با کمر بندش منو بست و بر طرف خودش صورتم نزدیک صورتش شد به چشماش خیره شده بودم هی داری چیکار میکنی!!؟؟؟؟؟ کت:چون از دستش اعصبانی بودم این کار رو کردم و اخم کردم تو همیشه همه چیز رو ازم پنهان میکنی دیگه خستم کردی منم حق دارم بدونم کی رو دوست داری؟؟؟ دوباره ازت میپرسم کی رو دوست داری؟؟ لیدی:بهش حق دادم چون خیلی چیز ها رو بهش گفته بودم خب آره یکی رو دوست دارم ولی اون با یکی دیگس
و چشمام رو بستم و اشک ریختم کت:دلم برای سوخت باورش برام سخت بود و کمر بندم رو باز کردم دستاش شل شد و محکم بغلش کردم بغضش ترکیده بود و تو بغلم حسابی گریه میکرد بعد یکمی آروم شد متاسفم تند رفتم و از بغلم جدا شد و اشکاشو پاک کردم لیدی باگ🐞:باید میفهمیدی ممنون بابت دلداری من دیگه برم وقتم داره تموم میشه
کت نوار🐾:باش ولی اگه حالت بد شد به تیکی بگو بیام پیشت لیدی باگ🐞:نه کت نوار تو که هویت منو نمیدونی باید تغیر شکل بدم. کت نوار🐾:ولی ای کاش هویتت رو میدونستم و یکم حالت رو خوب میکردم و همیشه میومدم پیشت لیدی باگ🐞:ممنون کت نوار و پریدم رفتم خونه تیکی به نظرت هویتم رو به کت نوار بگم تیکی🔴:نه نه نه مرینت همینکه آلیا هویتت رو بدونه کافیه اینطوری خیلی خطرناکه مرینت🐞:ولی تیکی من همدم عشق ندارم که باهام در مورد عشق و آرامش باهام صحبت کنه تیکی🔴:نگران نباش مرینت قول میدم زود تر شدومات رو شکست بدیم شما هم هویت همدیگه رو بدونید مرینت🐞:ممنون تیکی و رفتم حموم و موهامو خشک کردم و یه لباس تمیز پوشیدم لباسم لباس کوتاه بود و یه شلوارک بلند. و رفتم ول تو تختم کت نوار🐾:خیلی نگران لیدی باک بودم از نگرانی تغیر شکل داده بودم شب بود که یهو چشمم خورد به بالکن مرینت بازم یکم فضولیم گل کرد نمیخواستم دوباره بترسونمش و آروم رفتم تو بالکن و میخواستم از شیشه نگاش کنم ببینم خوابیده یا نه که یهو محکم در بالکن باز شد و دوباره انگار یه بالش خورد تو صورتم واییی دوباره نه و بازم از بالکن افتادم پایین ولی خودمو بلند کردم مرینت🐞:میخواستم بخوابم که یه حسی بهم میگفت یکی داره از بالکن بهم نگاه میکنه و یه بالش برداشتم این دفعه حتما دزده که یهو بالکن رو باز کردم و بالش رو زدم تو صورتش وابییی خدا اون باز کت نوار بود کت نوار🐾:آخ ببخشید پرنسس عجب استقبالی بود راستی چرا الان بیداری؟ مرینت🐞:یه لبخند بهش زدم و انگشتمو گزاشتم تو دماغش حرف نزنو بیا تو و یه صندلی گزاشتم که بشینه کت نوار🐾:ممنون مرینت .مرینت:تو اینجا چیکار میکنی؟ کت نوار:خب راستش خیلی نگران لیدی باگ بودم امروز حالش اصلا خوب نبود
مرینت🐞:عههههههههه خب میدونی شاید این موضوع شخصیه و نتونسته بگه کت نوار🐾:میدونم اما اون خیلی ناراحته و منم خیلی خیلی نگرانشم😞😞مرینت🐞:نمیتونستم حرفاش رو نادیده بگیرم یعنی انقدر براش مهم بودم دستم رو گزاشتم تو شونش کت شاید لیدی باگ نتونسته اون موضوع رو به کسی بگه. تو زیاد سخت نگیر یه روزی میشه که بهت میگه کت نوار🐾: آره میدونم اما برام سخته ی ببینم ناراحته و من هیچ کاری نتونم براش بکنم مرینت🐞: یه لحظه دلم برای کت سوخت و یه لبخند زیا بهش زدم کت نوار🐾:مرینت یه لبخند خیلی زیبا بهم زد 😍😍منو یاد لیدی باگ انداخت موهاش باز بود و روی شونه هاش ریخته بودن بهش خیره شده بودم🥺🥺😍 یه لحظه اومدم جلو و موهاشو با دستم آروم گرفتم تو منو یاد لیدی باگ میندازی انگار تو لیدی باگ دوم منی و صورتمو آوردم جلو و گونشو رو تو ۶ثانیه بوسیدم و بلند شدم خواب های خوب ببینی بانو پرنسس من و رفتم بیرون تو خونه. مرینت🐞:یهو کت نوار اومد جلو و آروم گونم رو بوسید و رفت حسابی سرخ شده بودم تیکی و بقیه کوامی ها داشتن نگاه عاشقانه بهم میکردن ویز🐢:مرینت فکر کنم اون یه جورایی تورو هم دوست داره یعنی مرینت رو مرینت:نمیدونم ویز و گرفتم خوابیدم.
.
.
.
.
. خب تموم شد امید وارم خوشتان بیاد تا جایی که تونستم عاشقانه کردم تا پارت ۲ بای
لایک و نظر بدید باشه بای😍😍🤩🤩😍😍
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
ملیکا جان پارت بعدی رو کی میزاری؟🙂
عزیزم امروز که شب یلداس شاید نتونم بنویسم انشالله فردا
باشه انشاالله
عالی بود مایلیدی
بعدیرو کی میزاری؟؟
راستی پارت جدید داستانم منتشر شد
عه خدارو شکر پیشی ببینم چیکار کردی
عالی بود لطفا قسمت بعد را زود زود بزار
چشم عزیز
مرسیییییییییییییییییییییی
خیلی خوب و دلربا بود
مرسی خوشگل
عالییییی
مرسی
عالی بود😒
آجی خوبی؟😐😐😐
دستم خورد رو اون استیکره😐بله خوبم عالی بود اجی جون❤
مطمئنی خوبی؟؟؟؟
اره چطور؟؟؟؟؟
آخه یه جوری هستی؟
چجوری؟؟؟؟خب بزار حقیفت رو بگم امروز یه کوچولو عصابم خورد بود الان رفع شده😉
اها
عالیییییییی بود پارتتت بعد
اقا ما رو این داستان روی شیپ لیدی نوار حساب کردیم چون نتونستم یه داستان خوب لیدی نواری مثل تو پیدا کنم
نگران نباش این داستان من بیشتر لیدی نواریه
عالی بعدی لطفا
چشم
😗😗
دارم اشک شوق میریزم😐😭😂❤
مثل همیشه عالی بووود😭❤❤❤❤❤❤
مرسی اجی مرضیه
عالی بود عالی
قسمت بعد لطفا
چشم
ممنوننننننننننننننننننن