10 اسلاید چند گزینه ای توسط: Maniya انتشار: 4 سال پیش 3,121 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام این داستان درباره شوگا هست این داستان از دسته داستان های ماورایی حساب میشه امید وارم دوست داشته باشید
این داستان یک دختر 24 ساله است که اسمش میا هست این دختر با خانواده اش زندگی می کنی اصالتش کاملا کانادایی هست اما بخاطر شغل پدرش ساکن کره جنوبی هستن میا یک نویسنده و نقاش هست بیشتر الهام های کارشو از جنگل گل گیاه میگیره 👈
شوگا هم عوض گروه بی تی اس هست اما با همه فرق داره اون یه خون آشام همه ی اعضا از این جریان خبر دارن
👈 نقش سوم داستان میشه برادر شوگا که اسمش جکسون (شرمند اسم دیگه ای به ذهنم نرسید🙏 )اون خون آشام نیس بلکه یه گرگینه هست برای این شوگا و برادرش با هم فرق دارن که مادرشون خون آشام بوده پدرشون گرگینه اما با این شرایط شوگا جکسون با هم مثل دشمن میمونن حالا میریم سر داستان
از زبون میا = امروز صبح از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم برم جنگل تا یه نقاشی جدید بکشم لباسام رو پوشیدم وسایل نقاشی برداشتم از مامان بابام خدافظی کردم راه افتادم سمت جنگل (نکته میا تک فرزنده ) وقتی رسیدم ماشین تو قسمتی که ماشین ها رو پارک می کنن گذاشتم راه افتادم داخل جنگل از زبون شوگا = صبح از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم برم جنگل راه برم (دیگه میدونید سرعت خون آشام ها چقدر هست ) لباسام پوشیدم در پنجره باز کردم ازش پریدم بیرون کم کم نزدیک جنگل شدم سرعتمو زیاد کردم شروع به دویدن کردم یه دفعه
خوردم به یکی نگاه کردم دیدم یه دختره از زبون میا داشتم راه میرفتم میرفتم یه چیزی به سرعت روح خورد بهم افتادم زمین پای راستم زخم شد شوگا = خانم حالتون خوبه میا = آره من خوبم شما با اون سرعت خوردین به من 😓 شوگا = یجورایی آره😂 فکر کنم اسیب دیدین میا = نه چیز خواستی نیست تا خواستم بلد شم پام درد گرفت نزدیک بود بیفتم که اون پسره من گرفت شوگا = بهتره پا تو ببندی این نزدیکی من یه کلبه دارم میا = آخه شوگا = آخه بی آخه از زبون نویسنده بعد وسایل میا جمع کردن شوگا میا بردکلبه پاشو براش بست از زبون شوگا
میشه اسمتون بپرسم میا = بله اسمم میا هست اسم شما چیه شوگا = اسم من شوگاس شما رو تا حالا این ورا ندیده بودم فکر کنم نقاش هستین میا = بله نقاش هستم تا حالا این قسمت از جنگل نیومده بودم می خواستم یه نقاشی جدید بکشم ✏شوگا =😊پس فکر کنم بخاطر من نقاشیت خراب شد میا = نه اصلا مهم نیست میشه یه سوال بپرسم شوگا= بپرس میا= چجوری به اون سرعت داشتیم می دویدین شوگا = خب جوابی ندارم شوگا توی دلش یا خدا فکر کن من بهش بگم یه خون آشامم چی میشه 😶 که دفعه
از زبون شوگا دیدم از بیرون صدا میاد مثل فشنگ رفتم بیرون دیدم دوباره دعوا شده (نکته دعوا بین خون آشام ها و گرگینه هاس )شوگا = دوباره شروع کردین جکسون = به به ببینین کی اومده 😟شوگا = الان وقت دعوا نیست جک = ما دعوا نداریم اما اینا دلشون دعوا می خواد (نکته جک یکی از خون آشام هاس ) شوگا = بس کنید جکسون =چرا بس کنیم نکنه ترسیدی شوگا = من نترسیدم چون از زبون میا بعد از اومدن صدا شوگا رفت بیرون چنان با سرعت رفت من دوباره هنگ کردم و ترسیدم کم کم صدای دعوا اومد منم آروم بلند شدم رفتم بیرون دیدم چند تا گرگ قول پیکر چند تا پسر با دندون های نیش دار اونجا وایستادن من یه لحظه دقت به دندون های شوگا کردم دیدم اونم دندوناش نیش داره دیگه شیش تا سکته پشت سر هم زدم جکسون = خانم کی باشن شوگا = به تو ربطی نداره میا تو برو تو کلبه میا = میشه بگین اینجا که خبره چرا اون گرگه داره حرف میزنه در همون لحظه اون چند تا گرگ تبدیل به انسان شدن قیافه میا😓 جکسون = یکی بگه این دختره کیه شوگا تو میدونی که هیچ کس نباید از ما خبر داشته باشه شوگا = تو نمی خواد به من بگی اگه این دعوا تموم کرده بودین الان ما لو نمیرفتیم جک = پس باید بمیره میا=😓 میشه یکی منو شیف فهم کنه جکسون برای اولین بار حرف یه خون آشام رو تأیید می کنم 😯 شوگا = خب من هیچی نمیدونم جک = چیو نمیدونم همچین حرف میزنی انگار بار اولیه می خوای یکی بکشی میا=مگه تا حالا شما ها چند نفر کشتین جک = منظور از اونایی که ما رو دیدن یا اونایی که خونشون خوردیم کدوم😟 میا =😲😯😓 جکسون = آخرش کار خودمو بعد اومد جلو می خواست منو بکشه شوگا جلوش وایستاد گفت صبر کن جکسون = شوگا برو اون ور اگه راه دیگه ای داری بگو آره دارم
جک = چه راهی شوگا = الان می فهمید از زبون میا شوگا بعد گفتن حرفش برگشت طرفم اومد جلو سرمو تو دستاش گرفت منو کشید سمت خودش همون لحظه زیر گردنمو گاز گرفت جکسون = شوگا این راحت بود اینکه اونم یه خون آشام کنی خسته نباشی 😑جک = خب یه نفع ما تعدادمون بیشتر میشه 😏از زبون میا = بعد از اینکه گردنمو گاز گرفت حس کردم دنیا داره دور سرم می چرخه بعدش بیهوش شدم جکسون = چه کم طاقت جک = آقای باهوش همیشه کسی که داره تبدیل به خون آشام میشه قبلش بیهوش میشه 😶 شوگا = حالا بس کنین میا کجا ببریم بعدش چجوری بهش توضیح بدیم 😐 جکسون گند خودته خودتم درستش کن بچه ها بیاین بریم کتک کاری بمونه برای بعدن بعد همه گرگینه ها تبدیل به گرگ شدن رفتن جک = بهتره بریم خونه من این جا امن نیست ریگما = راست میگه (نکته ریگما یکی از خون آشام هاس ) از زبون شوگا بعد میا بلند کردم رفتیم سمت خونه جک وقتی رسیدیم
جک درو باز کرد من میا با خودم بردم طبقه بالا تو اتاق گذاشتمش رو تخت بعد خودم رفتم درو بستم جک = شوگا حالا می خوای چیکار کنی گیما = بنظرتون باور می کنه جک = وقتی قدرت هاشو ببینه باور می کنه شوگا = من باید فعلا برم جک گیما = باشه خدافظ شوگا = خدافظ از زبون شوگا = بعد از خونه جک اومدم بیرون برگشتم خونه درو باز کردم جیمین = سلام شوگا = سلام نامجون = ساعت هفت صبح کجا رفتی تو رو بکشیم هفت صبح بلند نمی شی😐 شوگا = خواستم یه تنوعی بدم 😂جین = حالا ول کنید بیاید صبحونه بخوریم😂 همه = اومدیم بعد همه دور میز نشستن تهیونگ = شوگا چیزی شده تو فکری شوگا = آره امروز اتفاقات زیاد افتاد جونگ کوک = اتفاق داریم تا اتفاق 😓 جیهوپ = موضوع خون نباشه چون من پامیشم میرم شوگا = نه نیست موضوع یه دختره جیهوپ = خوبه پس موضوع عشقه شوگا = نه بابا عشق کجا بود😐 امروز تو جنگل جکسون بقیه ما رو دید جین = نگو کشتینش 😲شوگا = نه البته جکسون می خواست بکوشتش من نذاشتم جیمین = پس چیکار کردی شوگا = خب گازش گرفتم تا اونم خون آشام شه همه اعضا با هم = چی نامجون = این چه کاریه کردی شوگا =
خب اگه این کارو نمی کردم در عوض کشته میشد یا بچه ها خونشو میخوردن این تنها راه نجاتش بود 😶 نامجون = من دیگه حرفی ندارم همه اعضا اینو گفتم بعد خوردن صبحونه رفتن اتاق تمرین رقص رقص اهنگ جدید شون کار کردن بعد از تمرین شوگا رفت حموم بعد از حموم لباس پوشید راه افتاد سمت خونه جک از زبون شوگا تو راه داشتم به این فکر می کردم که چجوری برای میا توضیح بدم تبدیل به خون آشام شده اصلا من چرا این کارو کردم جکسون میکشتش من چرا دخالت کردم به من چه دخلی داشت 😐 به اینا داشتم فکر می کردم که رسیدم در زدم گیما در باز کرد سلام کردیم رفتم تو گفتم جک هنوز میا بیدار نشده جک = نوچ معلوم نیست چجوری گازش گرفتی که اصلا بهوش نمیاد 😂 شوگا =😑 گیما = گفته باشم امشب اینجا میمونی چون که وقتی بهوش اومد خودت باید بهش همه چی بگی جک = گیما راست میگه حالا بیا اینجا بشین ببینیم این زیبای خفته از خواب ار طلسم جادوگر بیدار میشه یا نه 😂شوگا = حتما جادوگر هم منم 😑😕جک = دقیقا خودتو😂 از زبون میا=
چشمان باز کردم بلند شدم نشستم زیر گردنم بد جور می سوخت دندونام هم خیلی درد می کرد به دور ورم نگاه کردم حال خیلی عجیبی داشتم انگار خودم نبودم کم کم یادم اومد اتفاقات بخودم گفتم یا خدا اگه اون خون آشام باشه چی 😲 اصلا من کجام😐 از رو تخت بلد شدم از پنجره بیرون نگاه کردم اما جز درخت هیچی ندیدم 😑😐 پنجره ول کردم درو باز کردم رفتم پایین البته با ترس از زبون شوگا = با جک گیما نشسته بودیم فیلم می دیدیم که یه دفعه صدای باز شدن در اومد مطمئنم که میا بهوش اومده بلند شدم به سمت طبقه بالا دیدم خودشه از زبون میا از پله ها داشتم پایین میرفتم که شوگا دیدم گفت..
ممنون که با من همراه بودین میدونم که مثل همیشه جای حساس کات کردم ولی دیگه هیجان شرطه اوله😂 دوستون دارم کامنت فراموش نشه 😘
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
اخه خو اشام چه یمیه😂 ولی قشنگ بود
پارتت بعدددددد.
خواهشا بزار پارت بعدی رو من دارم دیوونه میشم😂🤯🤪
جالب اونجاست شوگا خون آشامه ولی باز عضو بی تی اس هست😶😐😑
وایی خیلی قشنگ بود ادامش بده
من داستانو یادم رفت پس کو پارت سه
برای دیدن پارت بعد بزنید رو این پروفایلم😘😊
من دارم دق می کنم
می دونی چقدر منتظر پارت های داستاناتم😔😔😔😔😔
به تست های منم سر بزن🥰😇
دو سه باهم گذاشتم
خیلی خوب بود . گارت بعدی زود تر بزار
من از هیجان دارم میمیرم
آقا این گروه شده عشقم
ولی واقعا چه شوگولی گوگولی شده و ناناز مثل گربه بودنش ولی این بار خوناشامه😂
من میدونم طول میکشه تا پارت بعد به خاطر تست چی ولی منتظر پارت بعدم😂
چون خودمم یه داستان کوتاه دارم هنوز تایید نشده
لطفا شما هم یه سری به کار های من بزنید هر وقت تایید شد😂🤩😍