سلام بچه ها خوبید ببخشید دیر شد (◍•ᴗ•◍)❤
از زبان تهیونگ :
تو فکر بودم که زنگ خورد سریع پاشدم رفتم
از زبان ا/ت : وقتی تهیونک اومد سر کلاس خیلی عصبی بود رفت پیش هیونجین تا بهش بگم باید بهتر بازی کنه تا ببینم واقعا تهیونگ دوستم داره یا نه
بعد رفتم پیشش ا/ت : هیونجین بهتر بازی کن
هیونجین: باشه بابا
بعد رفتم دستشویی خیلی تاریک بود که دیدم که یک نفر از یکی از دستشویی ها اومد درو بست چون تاریک بودم
صورتش رو ندیدم هی رفتم هی اومد
ا/ت: چیکارم داری کی هستی
؟؟؟: هی چرا با هیونجین میگردی؟
از صداش فهمیدم تهیونگه
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی برو بیرون از دستشویی دخترونه
تهیونگ : هی من عصبیم هیچی نگو خب
ا/ت :یعنی چی هیچی نگم تو هیچی نگو
بعد صدای در زدن اومد
ا/ت درو باز نکن خواهش میکنم آبروم میره فکر میکنن باهمیم
تهیونگ بدون بی محلی در رو باز کرد
همه دخترا پسرا پچ پچ میکردم منم رفتم
ناراحت تو حیاط که هیونجین اومد
گفت : هی چرا ناراحتی ولش بیا بریم سرکلاس میخوام خیلی خوب نقش بازی کنم🥺😁😉😏
ا/ت با حالت کیوت : ممنونم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
محشرررر بودددددد😍😍😍
عالیییی پرفکتتتتتتت
...اگاتا
عالییییی بعدیو بزار
عالیییییییییییییییییییییییییی 🥺💕🎯
عالیییییی 😻💖
ولی کم بود 🙁 بیشتر بنویس لطفا💕💜