خب . . . اول قرار بود این پارت آخر داستان باشه . . . ولی جا نشد😅 برا همین . . . فعلا مونده . . .
_پ . . . که یهو یاد قولم به بانیکس افتادم. ای نامرد! پس منظورش این بود! باید بهم میگفتی بانیکس! . . . ولی به هرحال . . . قول گربه قوله🤷🏻♀️! پس به جای گفتن پدر گفتم: گابریل آگراست؟؟؟
_آقای اگراست؟ شما؟ و . . . ولی چرا؟
_من میخواستم امیلی رو برگردونم . . . اون . . . (و توضیحات در باره این مدت و اینکه آدرین خبر نداشته و ازشون خواست که بهش نگن و هویتش رو هم برای پاریس فاش نکنن)
_ . . . چرا؟ مگه پسرتون حق نداره که بدونه؟(با عصبانیت!)
_کت . . . (روشو از کت برمیگردونه و به سمت گابریل میره و دستش رو میگیره) باشه آقای اگراست . . . من قول میدم که هویتتون رو برای مردم پاریس کشف نکنم . . . ولی امیدوارم یه روزی که خیلی دیر نشده باشه ، جرئتشو پیدا کنید و به پسرتون حقیقت رو بگید . . .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالیییییییییییییییییییی آخراشه نه؟
آره👌پارت بعدی آخریه😥😁
عالییییییییییی
عالیییییییییی💜