
سوآه=خواب بودم که تهیونگ زنگ زد تهیونگ=الو سلام سوآه میخوام تو پارک لوآن ببینمت سواه=باشه ولی چرا صدات یه جوریه تهیونگ=هچ ولش سوآه=بلند شدم حاظر شدم ساعت 8 شب بود رفتم اونجا همیشه خلوت بود که دیدم یه ملشین با سرعت داره میاد سمتم دقت کردم دیدم تهیونگه و زد بهم💔
تهیونگ=سوآه م..متاسفم ن..نمیخواستم هق این هق اتفاق بیوفته هق خدافظ عشق ابدی هق من 💔 تهیونگ با ماشینش رفت قطره های بارون به جسم سردت میخوردن اشک هات میریختن و بیهوش شدی.....💔
از زبان کوک=داشتم تو پارک قدم میزدم که یه جسم رو روی زمین دیدم وحشت کرده بودم رفتم نزدیک و دقت کردم دیدم ا...اون س..سواهه کوک=سوآه سوآههه خواهش میکنم چشماتو باز کن زنگ زدم به آمبولانس...
آمبولانس رسید صدای آژیر خمه جارو پخش کردی بود و یک قطره اشک از چشمت اومد پایین دکتر=وضعیتش خیلی وخیمه شوک بزنید ۱ ۲ ۳ درجه رو ببر ۲۰۰ درجه ۱ ۲ ۳ خط کم کم کج شد دکتر=هوف خوبه سریع تر برید
(بعد از عمل قلب سوآه) سوآه= کم کم بهوش اومدم میخواستم بلند شم اما قلبم درد می گرفت دستم رو گذاشتم رویه قلبم و وقتی چهره تهیونگ رو توی اون ماشین دیدم یه لحظه اومد جلوی چشمم گریه هام گونه هام رو خیس کردن سوآه=همیشه هق نتیجه هق خوبی های من اینه چ..چرا باید هر دردی رو بچشم😖💔تهیونگ کسی بود که بهش حس داشتم ا..اما اون چیکار کرد با ماشین زد بهم نمیبخشمش هیچوقت....
(۳ سال بعد) پووف مامان خسته شدم اتقد عکس گرفتید مادرت=۵ تا عکسه دیگه بگیریم اوکیه🙂 (خب یادتونه مادره سوآه شرکت مدلینگ داره و سواه الان یه مدله خیلی معروفه و از اون اتفاق که تهیونگ با ماشین به سواه زد ب کسی چیزی نگفته) عکاس=تموم شد خانم کیم مثله همیشه زیبا و باوقار هستید سواه=ممنون میتونید برید مادرت=سواه قراره بری یه شرکت دیگه همین امروز اون شرکته معروفیه و فقط بهترین مدل هارو میخواد سواه=باشه مادرت=خب راننده چانگ جلوی در منتظرته (الان تویه اروپایی) سواه=رفتم سوار ماشین شدگ به شرکت رسیدیم شرکت بزرگی بود پیاده شدم رفتم داخل منشی=شما؟ سواه=کیم سواه هستم مدلینگ سال منشی=عاه بفرمایید از این طرف سواه=بریم
(بچه ها الان مثلا دیگه گروه بی تی اس به وجود اومده و سواه دیگه تهیونگ رو فراموش کرده ولی سرنوشت اونارو بهم میرسونع) مدیر=اوه خانم کیم از عکس هاتون ام زیباتر هستید😌سواه=ممنونم چ ایده هایی برای عکاسی در نظرتون هست؟ مدیر=امروز جلسه هست و شما باید بیاید سواه=پس بریم من اماده ام مدیر=چشم از این طرف سره میزه جلسه مدیر=این خانم کیم هستن بهترین مدلینگ در سال و چهره ی زیبایی دارن در این حالت بیش از ۴۵ جایزه را در مراسم ها گرفته اند منشی چو=از صورتتون معلومه خانم خوبی هستید سواه=ممنون خب مشکل چیه؟ مدیر=مشکل اینه که یک گروه هستن که میخوایم بیان اینجا با شما عکس بگیرن سواه=میشه جنسیتشون رو بفهمم؟ مدیر=پسر ۷ پسر سواه=اوم حتما عکاسی لذت بخشی میشه
مدیر=پس فردا میتونید بیاید رلس ساعت ۱۰ صبح تا عکاسی رو شروع کنیم؟ سواه=اوم چرا که نه حتما فقط اون گروهی که گفتید معروفن چکاره ان؟ مدیر=گروه بی تی اس اسم هاشون کیم نامجون کیم سوکجین مین یونگی جانگ هوسوک پارم جیمین کیم تهیونگ جئون جانگ کوک سواه=اوم باشه فردا میبینمتون مدیر=بفرمایید سواه=خدانگهدار سواه=وای خدایا خسته شدم (الان خونه ی خودتی) سواه=ایش این کفشای پاشنه بلند و اسن گردنبند های چرت پرت اعصابمو خورد میکنه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییی بود 😁❤️✨
مرسی🥺💝
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی فقط یه سوال چرا زد بهش ؟ لطفا جواب بده
توی داستان کم کم متوجه میشی
اه باشه