عشق گم‌شده 5

بچه ها قبل از داستان یه چیزی میگم....ممنونم که دلداریم دادین واقعا حالم بهتره. میدونستم دوستای خوبی دارم ولی نه در این حد واقعااااا خیلی دوستتون دارم ممنونم واقعا😍😘راستی قضیه حل شد اگر خواستید متوجه بشید چجوری حل شد میتونید کامنتای نظرسنجی پی‌وی رو بخونید🌻🌻🌻🌻بریم سراغ داستان❤

ادرین:وقتی رسیدیم همه‌ی دانشجو ها به سمت منو فیلیکس اومدن و باهامون سلفی گرفتن. رفتیم سرکلاس و چون دیر رسیدیم بهمون گیر دادن. (الان از زبان استاد میگم) استاد:اقای اگرست! اقای اولدمن؟ چرا اینقدر دیر کردید؟ ادرین:اومدم جواب بدم که یه دختر پرید وسط صحبتم و گفت:اقای ساندرمَن(فامیلی‌استاد) اگر اخبار رو دیده باشید اقای اگرست تا الان توی مراسم مدلینگ بودن. استاد:اگر قراره به خاطر مدلینگ دیر کنین کلا نیاین. ادرین:چقدر خشن بود،،، فیلیکس:عذرمیخوایم استاد و با ارنجم کوبیدم به ارنج ادرین که بهونه نیاره و رفتیم نشستیم. _صندلی خالی نبود منو فیلیکس باید روی میزای جدا مینشستیم. فیلیکس رفت کناره یه پسره نشست و برای من فقط کنار همون دختره که ازم طرفداری کرد جا باقی‌موند،،،، رفتم نشستم و جزوه هایی که برای روز اول اماده کرده بودم رو همراه دفتر یادداشتم از کیفم بیرون اوردم و از صحبت های استاد نوت برمیداشتم. دختره هی صدام میزد. کلافه و اروم گفتم:بله؟ _ببخشید میشه خودمو معرفی کنم تا بتونیم صمیمی باشیم؟ بالاخره قراره یک‌سال باهم باشیم. _خیلی خب فقط سریع استاد مچتو نگیره. _ممنونم.من لایلا هستم. لایلا راسی‌اممم تو هم که میدونم دیگه. (بچه ها ادرین سال دومه همونطور که میدونید پس جزو سال دومیا محسوب میشه)

_خوشبختم و خوشحال میشم به درس گوش کنیم. _چه یخ بود.ولی جذاب بود. 《مرینت》وقتی رسیدم توی کلاس نفس نفس میزدم از بس دویدم. از استاد عذرخواهی کردم.اولین بارم بود دانشگاه رو میدیدم.واسم جالب اومد. ولی چون دیر رسیدم نتونستم خودمو معرفی کنم،،،اما استاد گفت:سلام خانم.لطفا دیگه دیر نکنید. الان من استادتون هستم و اقای آلن هستم.خودتونو معرفی نمیکنید؟ _واسم عجیب بود الان باید عصبانی باشه....بهتر خداروشکر استاد مهربونی دارم.رفتم وسط کلاس استادم و شروع کردم:سلام.من مرینت استیون هستم.خب مثل همه‌ی این کلاس رشته‌ی هنر و طراحی رو انتخاب کردم.جدا از دانشگاه راجع‌به مدل ها هم تحقیق میکنم. استاد:خوشبختیم،،،خب این خوبه که راجع‌به مدل ها تحقیق میکنید برای درس و یا ارائه هایی که بهم میدید میتونه مفید باشه،،،الانم میتونید بفرمایید و بشینید. _ممنونم.کنار یه دختری نشستم نمیدونم چرا یجوری بود که خیلی به‌دلم نشست. اروم پِچ زدم:سلام.. (به به الیا وارد میشود😍خودم وقتی پای رفیق میاد وسط دوس دارم) الیا:سلام عزیزم،،،من الیا هستم. _خوشبختم منم مرینتم. _دختر دوست‌داشتنی هستی. منم مثل تو و کل این کلاس اولین بارمه که داشنگاه اومدم.خوشحال میشم باهم دوست بشیم.به‌نظر دوستای خوبی میشیم. _لبخند پهنی زدم باورم نمیشد من معمولا تنها بودم،،،،اما الان دوست؟ خوشحال شدم و اروم گفتم:توی تایم استراحت بیستر با هم صحبت میکنیم،،،، _موافقم 《زنگ‌تفریح》

مرینت:قدم‌زنان توی حیاط دانشگاه با الیا راه میرفتیم و صحبت میکردیم:خب از خودت بگو. _من ۱ خواهر دارم اسمش آوینا هست.دیگه فقط منو اونیم پدر و مادرم امریکا زندگی میکنن. یه دو*س پسر دارم اسمش نینو هست.از ۱۵سالگیم باهمیم. _واو چه عشق قشنگی که از اون سن شروع شد. _تو چی؟ _من چی؟ _خب با کسی هستی؟ _ریز ریز خندیدم و گفتم:نه!کی اونم من. _مگه تو چه مشکلی داری؟ اتفاقا قیافه‌ی پسر کُشی داری😂 _خب نه من اهل این چیزا نیستم.نمیدونم شاید هنوز عا^شق نشدم. _اشکالی نداره توی همین دانشگاه نصف ملت دیو*ونت میشن شک نکن، _نه من خودم دوست ندارم. _خب..تو از خودت بگو. _منم یه برادر دارم ۵سال ازم بزرگتره. مدیر شرکتیه که قبلا برای پدرم بود. _قبلا؟ _خب اره پدرم فو*ت شده،،، _اوه عزیزم متاسفم. _نه بابا اشکالی نداره. خیلی برای دانشگاه ذوق دارم. _منم،،، _تو چیزی راجع‌به سال دومی‌ها میدونی؟ _اره نینو که بهت گفتم سال دومی هست و توی همین دانشگاهه. خیلی خوبه چون کمکم میکنه. _چقدر عالی،،،منم دوس دارم بیشتر باهاشون اشنا بشم تا یه‌سری اطلاعات ازشون بگیرم راجع‌به سال اول.

الیا:میخوای بریم پیششون؟ _اره خوبه. (الان رفتن سرکلاس سال دومیا) الیا:ببین من فقط بین اینا نینو رو میشناسم بیا از این پسره بپرسیم نینو کجاست. سلام ببخشید مزاحمتون شدم من الیا هستم و ایشون هم دوستم مرینته. میشه بگید نینو کجاست؟ فیلیکس:سلام خانوما.راستش من سال اوله که اینجام کسی رو نمیشناسم. مرینت: اما شما که سال دوم هستید! _درسته ولی سال اول رو توی یک دانشگاه نیویورکی خوندم. _اهان. _شما سال اولید؟ _بله. _خب اگر دوس دارید و توی درسی مشکل داشتید درخدمتم. _ممنونم. (خب جَو داره یجوری میشه ولشون کنین😐) _امم خب اگر از نینو منظورتون اونیه که یکم تیرست و قدبلنده اون بالا داره وسایلش رو جمع میکنه میتونید برید توی کلاس. الیا:ممنونم،بیا مری،،، فیلیکس:واو چقدر دختر زیبایی بود،،، اولین بار بود محو کسی میشدم! باید بیشتر باهاش اشنا بشم. (توجه الان ادرین زودتر از بقیه رفته توی حیاط)

مرینت:اممم سلام من مرینتم. نینو:سلام خوشبختم منم نینو هستم. الیا:منتظر چی هستین؟ من خیلی خوشحالم که یه دوست مثل مری پیدا کردم بیاید باهم بریم بیرون. لایلا:سلام خانوما. مرینت:سلام. الیا:سلام. _خواستم بگم شما سال اول هستید و زیاد از این چیزا سردر نمیارید اما خیلی نزدیک پسرای این کلاس نشید! _امم خیلی خب. الیا:یعنی چی؟ الان نینو رو که میبینی دو^س‌پسر منه چجوری نزدیک نشم اصن چجوری جرات میدی...... _اروم باش من منظورم نینو نیست... مرینت:پس کی؟ _مهم نیس مگه شما میخواین نزدیک بشین که میپرسید؟ _نه من نمیخوام (میبینیم مری خانوم😘😂) مرینت:واو این چش بود؟ _نمیدونم لابد به کسی علاقه‌مند شده ترسیده از دستش شده. _حق باتوئه. نینو:میگما بیاین بریم بستنی بخوریم ولی قبلش من با یه پسره جدید اومده کار دارم شما هم باهام بیاید بعدش ۳تایی میریم. الیا:عالیه. _هرچی شماها بگید. (مری سینگل بد*بخ😂) نینو:بیاید پسره اینجاست مرینت؟میخوای باهاش اشنا بشی؟منم هنوز نمیشناسمش. _خب اره. الیا:پس من چی؟ _تو لازم نکرده با پسرا اشنا بشی. _باشه😂😘 نینو:سلام ادرین. _سلام چطورید؟ _امم ممنونم راستش من متوجه شدم دانشجوی جدید هستی خواستم باهات اشنا بشم. _هووف خوشحالم بالاخره اینو میشنوم تنها بودم.خب من ادرینم دیگه ادرین اگرست. _خوشبختم نینو هستم نینو لاهیف. مرینت:سرجام میخکوب شده بودم،،،اون همون مدلست. پشت نینو بودم و اون منو نمیدید... نینو منو جلو اورد و گفت:خوشحال میشم دوستمو بهت معرفی کنم "مرینت"

ادرین:بُهت زده نگاهش میکردم.اونم خیلی تعجب کرده بود.همون عکاسی بود که صبح دیدمش...نینو اومد بیشتر معرفی کنه که گفتم:خب من این خانم رو میشناسم ایشون عکاس هستن درسته؟ مرینت:نمیدونم چرا کلا باهاش حال نکردم.سرد جواب دادم:درستش فیلم‌برداره درضمن من خبرنگار نیستم برای وبلاگ خودم از مدل ها اطلاعات جمع میکنم، _خب من چطور بودم؟ _وا اون خودش یه مدل اموزش دیدست چجوری همچین سوالی میپرسه؟اینگار خیلی از مرحله پرته.سرفه‌ی مصلحتی کردم و ادامه دادم:خب من اجازه‌ی نظر دادن ندارم طرفدار هاتون باید نظراتشون رو اعلام کنن،،، _خب مگه شما هم جزوشون نیستید؟ _چی!نه معلومه که نه! _پس به کاری که میکنید علاقه ندارید،،، _خب من نمیتونم طرفدار همه‌ی مدل‌هایی که ازشون فیلم‌برداری میکنم باشم فقط یکیشون! _کی؟ _واقعا سوالاش بی‌معنی بود.ولی دلم واسش سوخت انگار خیلی تازه وارد دود توی مدلینگ.برای همین جوابش رو دادم: هنوز مدلی که باب میلم باشه رو پیدا نکردم،،،، _اوکی خوشحال شدم از اشناییتون... اه دختره چقد یخ بود...میدونم خودمم هستم ولی نه در حد اون اخه،،،، نینو:خب رفیق جون نظرت چیه با ما بیای بستنی بخوریم؟ _بستنی که پر از شکرهههه! به دندونا اسیب میزنه یعنی شماها اصلا سلامتیتون براتون ارزش نداره!!!!! مرینت:اه چه ادم بی‌روحی مگه میشه کسی دلش بستنی نخواد؟؟ فیلیکس:سلام مرینت خانم

نتیجه چالش داریم🌻🍒امیدوارم خوشتون اومده باشه❤لطفا نظراتتون رو توی کامنت بفرمایید و اگر خوشتون اومده لطفا لایک کنید💙🧡ناظر عزیز این پارت هیچی نداشتااااا😘😀