سلام دوستان من از این پارت یکی از بهترین دوستانم رو وارد داستان میکنم که ( گرگ مکار) هستش. راستی تو نظرات پارت قبلی خیلی ها گفتن دیر داستانت رو میزاری ( نگاه کنید عزیزان من وقتی پارت قبل پخش میشه پارت بعدی رو میزارم تستچی حالا به دلایل قانع کننده خودش دیر پخش میکنه نویسنده ها منو درک میکنم امیدوارم شما هم منو درک کنید) حالا بریم سراغ داستان.
از زبان مرینت: با رزیتا رفتیم تو اتاق آدرین اتاقش قشنگ بود ولی نصف اتاق من بود.
( گرگ مکار: یا ابالفضل اتاق ادرین اندازه یه خونه است تو میگی نصفش😐)
( روباه مکار:😐 مرینت جان میشه لطفا بگی اتاقت چند متره😑؟)
مرینت:یه ۱۰۰۰ متری هست☺️
( روباه مکار: اها اکی اقا ببخشید کات کردم بریم.... ۳....۲..۱ حرکت)
آدرین: خب منو فلیکس تویه پاریس البته به جز خوشتیپ بودنمون ( گرگ مکار: از خود راضی 😐)
آدرین: داشتم میگفتم به جز خوشتیپ بودنمون تو کارایه رزمی هم لنگه نداریم میخواین مبارزه کنیم؟
رزیتاو مرینت: مسابقه؟
فلیکس: نگران نباشید زیاد سخت نمیگیریم😏
قیافهی رزیتا:🙄.... قیافهی: مرینت😐..... قیافهی گرگ مکار: بدبختا😂...... روباه مکار: فاتحه🤣
رزیتا: باشه قبوله!
(گرگ مکار: براتون دعا میکنم🤲🙏) (روباه مکار: کار خوبی میکنی😂)
آدرین: واسه اونا دعا کنید😑
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالیییییییییییییی بود
سلام عزیزان نویسندهی داستان هستم امیدوارم خشتون اومده باشه چون از پارت بعد تازه هیجانی میشه لطفا کامنت بزارید. و اینکه پارت بعد به زودی پخش میشه. این پارت طولانی بود همونطور که درخواست داشتین.