
سلام دوستان این داستان جدیدم هست و پارت اول این داستان رو تقدیم میکنم به آجی ملیکا🐾🐞
لیدی باگ و کت نوار همزمان: بزن قدش کت نوار: من دیگه باید برم👋🏻لیدی باگ: نه صبر کن کت نوار: چیه؟ 😕لیدی باگ: تو دیگه بهم نمیگی بانوی من و باهام رد رفتار میکنی دلیل این ها چیه هاااااااا؟؟؟ 😢😢😢کت نوار: میخوای بدونی؟ لیدی باگ: البته😤 کت نوار: تو لیدی باگ: چی😶من😟😧😦کت نوار: اره تو لیدی باگ: اما این چه ربطی به من داره؟؟؟کت نوار: رد کردنای تو باعث شد باهات سرد برخورد کنم لیدی باگ: چ.. چی😦کت نوار: همین که شنیدی «و رفت😐»
لیدی باگ: یعنی من باعث این اتفاق شدم😦😦😦 فردا صبح🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مرینت: سلام آلیا👋🏻آلیا: سلام مرینت👋🏻برات یه خبر دارم مرینت: خب اون چیه؟ آلیا: دروغگو برگشته😒مرینت: چیییییییی😱😱😱😱کو کجاست نکنه رفته پیش بچه ها😰ماریا: اتفاقا رفته مرینت: ماریا!!!تو میدونی بچه ها کجان ماریا: آره بیاین بریم «باید بگم تو داستان من ماریا و مرینت باهم دیگه 4 ساله همکلاسین تو معرفی شخصیت ها یادم رفت عکس ماریا رو بزارم اما تو اسلاید بعد مشخصتاش رو میگم و عکسش هم هست»

عکس بالا ماریا خب بریم برای مشخصاتش نام: ماریا🌟 نام خانوادگی: کوئدو🌟 سن: 14🌟 نام قهرمانی: لیدی میراکلس🌟کشور: دورگه _ کانادا-فرانسه🌟 فرد مورد علاقه: هیچکس🌟
اول لایک
مرینت: با آلیا و ماریا رفتیم تو کلاس که دیدیم همه دور لایلا جمع شدن😱😡 سلام کردم آلیا و ماریا هم همینطور بچه ها هم بهمون سلام کردن و بعدش دوباره برگشتن سمت لایلا ماریا رفت اونجا و گفت ماریا: بچه ها بچه هااا بچه هااااا بچه هااااااااااااااا همه با ترس: چیه😰 ماریا: چتونه؟؟؟ کیم: یهویی داد زدیم ترسیدیم ماریا: میگم که لایلا خانم مگه شما سفر دور دنیا نبودی و مگه قرار نبود 1 ماه دیگه بیای پس چرا الان اینجایی لایلا: خ رز: ماریا ما باید خوشحال باشیم که لایلا 1 ماه زودتر برگشته اونوقت تو اینطوری باهاش حرف میزنی😡😤
کیم: واقعا که میلن: متاسفم برات مکس: تو دشمن لایلایی و همه ی بچه ها یه حرف زدن در همهمه های بچه ها ماریا: بچه ها بچه هااااااا بچه هااااااااااااااااااااا😡😡😡😡همه: چیههههههه😤😤😤😤 ماریا: من دارم سوال میپرسم چرا فلسفه میبندین ای بابا خب لایلا نگفتی لایلا: خب کارمون زود تموم شد منم چون دلم براتون تنگ شده بود زودتر امدم🌸🌈🌈همه بچه ها: اووووووووووو ولی ماریا: مرضضضض
خب تموم
بای بای
بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی
ممنون
Ne t part pleas😊❤❤❤
😉Sure
نمیدونم درست گفتم یا نه ولی به هرحال منظورم حتما بود🙂
من لیلا را میکشم
خخخخ
خیلی قشنگ بود منتظر پارت بعدی میمونم به داستان منم یه سر بزن
ممنونم حتما
مرسی اجی گلم
خواهش اجی جون
فقط یه نکته هیچکس هم باز یه نفریه
ها نفهمیدم چی گفتین؟ منظورتون درمورد شخصیت ماریا بود خب اگه درمورد ماریاس باید بگم اون عاشق هیچکس نیست و خب البته تو داستان من اینطوریه