خب باید بگم اگه حمایت کنی پارت میزارم و از الان تا به بعد پارت هام در حال ویرایش هستش
از زبان خودتون :
مثل هرروز از خواب بیدار شدم یک تیکه نون تست با پنیر و مربا خوردم و فرم یو ای هم رو پوشیدم و به سمت مدرسه راه افتادم (هروقت*گزاشتم یعنی شخصی داره با خودش حرف میزنه )*واس دیشب دوباره همون خواب مسخره رو دیدم همش دارم خواب اون ع.و.ض.ی رو میبینم کاشکی زودتر از شررش خلاص شم *همین جوری با خودم کلنجار میرفتم که صدای یک نفر من رو از هپروت در آورد _هی داری به چی فکر میکنی برگشتم دیدم اون باکوگو بود بهش گفتم: اول سلام بعد به تو چه 😑 باکوگو: هی نفله بامن درست حرف بزن منم که رگ سادیسمم فعال شد یکی زدم پس کله باکوگو و گفتم : اگه درست حرف نزنم چی میشه دیدم حاله های سیاهی دور باکوگو جمع شدن و نگاه وحشتناکی بهم کرد و.....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
با اجازه از داستانت الهام گرفتم ولی داخل توضهات بالا تست نوشتم از داستان تو الهام گرفتم اگر بنظرت اشکالی دارد لطفا بگو تا تستومو حذف کنم
نه اصلا اشکالی نداره راحت باشه
پارت بعد لطفا
باشه