•معرفی عشق گم‌شده•

خب خب داستان جدید😍بچه ها من تاحالا داستان نوشتم ولی تا حالا بیوگرافی داستان ندادم...پس شاید یکم توی این کار ضعیف باشم به بزرگی خودتون ببخشید عزیزان💕💕💕میریم شخصیات ها رو معرفی کنیم🧡💙

این دختر زیبا مرینت اِستیوِن هستن... ۲۰ سالشه،و سال اول داشنگاهش رو سپری میکنه ...یک دختر طراح و بنیانگذار یه وبلاگ که خودش ادمین هست و کارش اینه که اخبار و همه‌چی رو راجع به مدل ها پخش کنه و دختر ارومی هست... دختر شادی بود ولی اتفاقای کودکیش باعث شد لبخند روی لباش مصنوعی باشه و شادی مصنوعی داشته باشه... از ادمای مغرور زیاد خوشش نمیاد ولی خیلی مودبه و به کسی توهین نمیکنه اما خیلی راحت بدون اینکه حرف بدی بزنه منظورش رو میرسونه.،، زیاد اسیب دیده و بعید میدونه زخمای قلبش خوب بشه...

این اقا مارک استیون هستن (برادر مری) بنیانگذار شرکت استیون که رئیس اون شرکت هست... (شرکت استیون تو کار طراحیه) ادم معروفیه و خیلی مهربون و باحاله اما فقط به خاطر پدرش توی کار طراحی هست اما بزرگترین ارزوش این بوده که گیتاریس بشه و کنسرت برگذار کنه... گیتار بلده اما وقت برای تمرینش نداره... تمام جونش خواهرشه... خیلی مراقبشه و خیلی هم دوسش داره... اما به دلیل شغلش زیاد نمیبینش و همین نگرانی اونو بیشتر میکنه... و اینکه ۲۵ سالشه

خب ایشون ادرین اگرست هستن... مدل معروف و پولدار فرانسه که به غیر از کار مدلینگ توی شرکتی که پدرش تاسیس کرده مشغول به کاره... پسر فوق‌العاده مهربون اما از درون شکسته.... کودکی‌ ادرین اونو نابود کرد..، اون به این باوره که هیچکس نمیتونه از درون حالش رو خوب کنه اما خب درونگرائه و هیچکس حال بدش رو متوجه نمیشه و اینکه ۲۳ سالش هست و جدا از اون کارایی که میکنه سال دوم دانشگاهش رو میگذرونه

ایشون ادریانا اگرست هستن.،،، ۲۰ سالشه و فروشگاه لباس داره.... دختر پولدار اما شهرت نداره.،،،مغرور اما مهربون.... برادرش رو خیلی دوس داره و از دخترایی که به داداشش نزدیک میشن اصلا خوشش نمیاد... خب این خانم تقریبا از هیچ‌کدوم از اتفاق های خانوادگی که برای خانوادشون افتاده خبر نداره..

نوبتی هم که باشه نوبت فلیکس عزیز هست😂😂 فلیکس اولدمن... پسرخاله‌ی ادرین... اون به دلایلی که توی گذشته‌اش اتفاق افتاده با ادرین اینا زندگی میکنه... ادرین رو مثل برادرش میدونه یا بهتره بگم میدونست،،،،، عشق رو باور نداره... ولی... ۲۳ سالشه و شغلی نداره چون خودش نخواسته ولی مثل ادرین سال دوم دانشگاه رو سپری میکنه

به به چه شازده‌ای🚶‍♀️😍 اریک فاستر.... پسری که خیلی راحت خودشو تو دل بقیه جا میکنه..، مهربون و خفنه...شاد و پولداره و سال اخر دانشگاه رو سپری میکنه... از بچگی دوس داشته عا*شق بشه...(چه خواسته‌ی عجیبی😂) ولی حس میکنه داره دیر میشه... تا اینکه... پیداش میکنه! از دستش نمیده... قسم خورده... بیشتر کاراش رو مخفیانه انجام میده... پدر و مادرش باهاش زندگی نمیکنن و توی یه کشور دیگه هستن.،، اریک تنها زندگی میکنه.،، اما دوست جدیدی که پیدا میکنه اینو از تنهایی در میاره ... داشت یادم میرفت ۲۴ سالشه

الیا سزار... دختر خفن و مهربون... شاد و سرخوش... دوست عالی.،، از زمان ۱۵ سالگیش عشقش رو پیدا میکنه و اعتراف میکنه،،،،، همینطور طرف مقابلش... در حال حاظر ۲۳ سالشه و شغلش کارای کامپیوتری هست و سال اول دانشگاهشه... اما هک کردن هم بلده ولی از این محارتش استفاده نمیکنه...

نینو لاهیف... بل بله همینجور که درست حدس زدید ایشون نا*مزد الیا هست و از ۱۵ سالگی این عشق شروع شد..، ۲۳ سالشه و سال دوم دانشگاهش رو میگذرونه... به موسیقی علاقه‌ی زیادی داره... و شغلی که داره کارگردانی هست اما هنوز وارد این کار نشده و اموزش میبینه... دیگه از شاد بودن و سرخوش بودن که نگم براتون😂😂

ایشون هم فرنوشا هستن😂😂😂میدونم یکم قیافم بچه‌گونست و به یه ادم کلاس هشتمی نمیخوره ولی در عوض قدم بلنده... (یک متر و ۶۸ که فکر کنم واسه‌‌ی یه دختر ۱۴ ساله خوبه دیگه؟) راستی بچه ها این داستان معجزه‌گر نداره.،،یه چیز مهمی که هست اینه که ۲ یا ۳ پارت اول جایی شروع میشه که مری و ادرین بچه هستن!!!! امیدوارم که از داستان جدید خوشتون بیاد💜💜💜