بالوین یهو داخل بیمارستان داد زد و گفت = من زندم اون ع.و.ض.ی
منو با اون چاقوی تیزش زد 💘💘💘)
پرستار اومد و گفت = مشخصاتی چیزی ازش ندارین ؟)
بالوین جواب نداد
و داشت صورت پرستارو تماشا میکرد
که یک سرباز با صدای کلفت اومد بالای سر بالوین
اون سرباز برادر پرستار بود
اسم هاشون روی سینه اشون زده بودن
نام سرباز = پارک جهی
نام پرستار = پارک جنی
و اونجا بود که بالوین فهمید اینا
برادر و خواهرن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)