۴ پارت دیگه میریم تو فصل ۲
«بالارو بخون🙌🏻🙌🏻خوندی؟اوکی میگم ما الان میریم تو وسطای سال دوم راستی تو داستان من باسیلیسک و اینا نیست . ولی دابی رو میخوام یه جوری بِچِپونَم توش😎😬😂»هرماینی : داشتم توی راهرو هایی که به کتابخونه میرسیدن راه میرفتم اخه میخواستم برم ادامه ی تاریخچه ی هاگوارتز رو بخونم که یهو پام پیچ خورد و افتادم تو بغل یکی اون اون...
هرماینی : افتادم تو بغل دراکو ل.ب.ا.م.و.ن فاصله ای نداشت نفس هاش که بوی نعنا میداد رو حس میکردم . دراکو : هیچی دیگه نگم برات که چه صحنه ی جذابی بود به خاطر اینکه حال بده ردا شو کشیدم و 👩❤️💋👨کردمش هرماینی:وقتی اون کار چندش و مذحک البته اگر با ...اصلا چی دارم میگم خلاصه انقدر جیغ زدم و تقلا کردم که هری نجاتم داد قلبم خیلی تند میزد شانس منم راهرو خلوت بود . هری:دیدم هرماینی جیغ میزنه که دیدم دراکو داره به زور👩❤️💋👨میکنه و منم رفتم و هرماینی رو ازش گرفتم سفید شده
سفید شده بود . قلبش خیلی تند میزد حالش خوب نبود ولی حالا رفتم چوبمو گرفتم زیر گلوی دراکو و داد زدم داشتی چه غلطی میکردی ها😡😡😡🤬🤬🤬هرماینی رو چیکار داشتی؟ هرماینی:هری کاری کرد که کل بچه های گریفیندور از جمله فرد جرج رون و جینی جمع شده بودن رون گفت :چه خبر شده هرماینی؟ هرماینی:منم همه چیز رو براش توضیح دادم از زبان رون:هرماینی عین گچ بود وقتی برام گفت چی شده رفتم بزنمش دیدم که هری حقش رو
هری حقش رو گذاشت کف دستش . و همه رفتیم توی خوابگاهمون هری:رفتیم توی خوابگاه وقتی هرماینی حالش جا اومد با داد بهش گفتم:چه اتفاقی افتاد؟! 😡🤬تو چیکار کردی😡😡😡هرماینی هم چندتا چیز گفت ولی من باور نکردم «دعوای هری و هرماینی رو الان براتون مینویسم مثلا رون نبود رفته بود جینی رو ببینه» هرماینی:توضیح اتفاق ها هری با داد:دروغ نگو🤬😡😡🤬هرماینی با بغض:میخوای باور بکن میخوای باور نکن غضیه همینه بعدشم من چرا باید دروغ بگم ؟
هری:چون تو اونو دوست داری هرماینی با داد و گریه : نه من اونو دوست ندارم اصلا دوست ندارم اگر هم دوست داشته باشم به خودم مربوطههههههههه تو هم نمیتونی تو کارهای من دخالت کنییییییییی «رون وارد میشود و با چهره ی هری که ترکیبی از این شکل هاست😧🥺😓😱😯و مال هرماینی که ترکیبی از این شکل هاست 😖😡😭🤒🤕🤯مواجه میشه»رون : خب خب این جا چه خبره من یه دقیقه رفتم به جینی سر بزنم شما چیکار کردین؟
هرماینی : یهویی سرم گیج رفت افتادم رو تخت چشام بسته شد اما انگار میتونستم بشنوم😶😐رون:هریییی تو چیکار کردی؟ هری:من فقط چندتا چیز پرسیدم ......البته خیلی زیاده روی کردم من نباید اونجوری سرش داد میزدم . رون : باید ازش معزرت خواهی کنی . حالا ول کن برو یدونه سرم بیار . ۱۰ دقیقه بعد هرماینی خیلی آروم:ایییی رون رون هری ههههرررریییی«ادامه نتیجه»
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (4)