
بیلینک ها🖤💖 بخونید و نظر بدید ❤ مرسی از حمایت هاتون🥺🤟🥰
میریم که شروع کنیم♥️💪💪 از زبون لیسا: صبح مثل همیشه با صدای زیبای گیتار رزی پاشدم. گوشیمو چک کردم و بعد رفتم قهوه و بیسکوییت برداشتم و رفتم پیش رزی . صبح بخر گفتم بهش اونم گفت : ظهرتون بخیر ، بعد تازه به خودم اومدم که دیدم خیلی دیر پاشدم پرسیدم جنی و جیسو کجان ؟ رزی گفت رفتن بیرون که لوازم آرایشی بخرن ، هر چی تو رو صدا کردن پا نشدی . گفتم باید بیدارم میکردین میخواستم یه رژ جدید بگیرم . خلاصه قهوه و بیسکوییت رو خوردم و رفتم پیش پیشی هام❤
دلم براشون خیلی تنگ شده بود ! شب یه اجرا داشتیم پس قرار بود عصر با بچه ها بریم تمرین ، توی راه بودیم که یهو گوشی جنی زنگ خورد خیلی مرموز صبحت کرد بعدش هم با کلی دلشوره از ماشین پیاده شد رفت ... نمیدونستیم کجا میره هرچی گفتیم نرو گوش نکرد که یهو ....
از زبون جنی : زنگ زدن بهم گفتن مامانم رو گرفتن بدون هیچ فکری رفتم به اون آدرس که خودمم گرفتار شدم ... ولی اصلا مامانم اونجا نبود ، بعد از اینکه بههوش اومدم دیدم دست و پام رو بستن و توی یه اتاق بوگندو بودم . داشت حالم به هم میخورد سعی کردم موبایلم رو بردارم که به رزی زنگ بزنم اما اصلا آنتن نداشت، نمیدونسم کجا بودم ، سعی میکردم دستم رو باز کنم اما نمیشد ....
از زبون جیسو : خیلی نگران جنی بودیم ، هرچی هم به گوشیش زنگ میزدیم جواب نمیداد . نکنه اتفاقی براش پیش اومده باشه ، رفتیم کمپانی که بگیم چی شده ، وقتی رسیدیم زود رفتیم اونجا و خبر دادیم اونا زود جستجو رو شروع کردن من گفتم که اجرا امشب چی ؟؟! بدون جنی که نمیشه اون قراره سولو رو بخونه ، رئیس کمپانی هم گفت اره ، اجرا رو نمیشه کنسل کرد رزی به جاش سولو بخونه . من بازم گفتم ، پس اجرا ها چی ؟ آهنگ ها که با سه نفر نمیشه !! اونم گفت حالا یه کاریش میکنه ... برگشتیم خوابگاه ، همه مون داشتیم از دلشوره میموردیم ..
از زبون جنی : انگار دوباره بی هوش شده بودم دوباره امتحان کردم دیدم آنتن داره !! زود زنگ زدم رزی بهش گفتم یهو گیرم انداختن باید بیاین نجاتم بدید !! اون ازم پرسید کجایی ؟ گفتم نمیدونم ولی اون آدرسی که اول رفتم اونجا رو برات میفرستم!! دیدم داره صدای پا میاد ....
زود خدافظی کردم و گوشیو خاموش کردم و خودمو زدم به خواب ، اون یارو بیدارم کرد گفتم چه خبره ؟؟؟ اون گفت : معامله جونت با بر شکسته شدن وای جی !! من گفتم : وات ؟! اون ولی دیگه رفته بود🤦♀️ آدرس اونجا رو برای رزی فرستادم و گفتم معامله رو و بعد هم گوشیم خاموش کرد 🤦♀️🤦♀️ وای دیگه از این بدتر نمیشد !! دیدم باز صدای پا میاد اما این دفعه یارو تنها نبود !!!
یکی دیگه هم آورده بود اونجا اون اون اون کای از اکسو بود😵😵🤯 همونی که ۱ ساله پیش باهاش قرار میزاشتم🤯🤯 !!! همونی که چون با یکی از اعضای توایس رابطه داشت ردش کردم!!!🤯 ازش متنفرم !!
بعدش که کای به هوش اومد همه چی رو براش گفتم ، اونم سر اون ماجرا ازم معذرت خواهی کرد و گفت که اون خواهرش هست ولی کسی نباید بدونم منم معذرت خواهی اونو قبول کردم و بهش قول دادم به کسی چیزی نگم . اونم گفت که ممنون . و گفت که وقتی که داشتن میآوردند اینجا به هوش اومده و دیده که.....
دارن از کنار یک رودخونه میگذرن من گفتم : این خیلی به رزی و بقیه کمک میکنه ولی گوشیم خاموش شده کای گفت پاور داره گوشیم رو زدم شارژ بعد چند ساعت پر شد به رزی پیامک زدم. از زبون رزی : عه بچه ها جنی پیامک داده کای از اکسو رو هم آوردن پیشش و اون دیده که از کنار یه رودخونه آوردنش اونجا !! لیسا گفت : کای همونی نبود که جنی قبلا باهاش قرار میزاشته ؟؟! جیسو گفت اره . من گفتم که اینا مهم نیست اما ما توی سئول رودخونه نداریم ، پس بردنشون بیرون شهر !! رزی و جیسو گفتن اره و نقشه رو آوردن که ببینن رودخونه بیرون شهر کجان ؟!
از زبون لیسا : گوشیم زنگ خورد ،کمپانی بود گفت چند ساعت دیگه اجرا دارن ما گفتیم نمیایم !! بعد جیسو خواست چیز های جدیدی که فهمیدن بگه که لیسا نزاشت زود گوشی رو قطع کرد و گفت : بچه ها اونا فقط دنبال پول هستن ؛ جنی براشون مهم نیست نباید چیزی بگیم. اونا فقط دنبال پول هستن ، ندیدید وقتی گفتیم جنی گم شده رئيس کمپانی اصلا هیچ اکس العملی نشون نداد؟؟! رزی و جیسو موافق بودن ، دوباره شروع کردیم به گشتن که گوشی جیسو زنگ خورد ... شماره ناشناس بود !! اول فکر کردیم یکی از طرفدار ها دوباره شماره جیسو رو پیدا کرده اما گفت شمارش رو دیروز عوض کرده !! پس جواب دادیم و زدیم روی اسپیکر ( بلندگو ) یه صدای آشنا انگار بود برای لیسا فقط !! جیسو گفت : الو؟؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممنون عالی بود حرف نداشت 😉😍🎀🌹
پارت بعد منتشر شد!😜😜😜
سلام دوباره❤
بچه ها الان ۱۰ روز هست که پارت ۲ توی برسیه، امروز به احتمال زیاد باید منتشر بشه😬 منتظر باشین ❤
پارت بعد رو هم فردا یا امروز وارد سایت میکنم
دوستان پارت بعد توی برسیه هر وقت منتشر شد میگم
خب شاید من تند برخورد کردم
من دخترم میای آجی بشیم
زهرا ۱۲ ساله
حتما !! منم نفیسه هستم و ۱۱ سالمه
سلام دوستان گلم!💕🦋🙆♀️
خیلی ممنونم که اینقدر ازم حمایت کردین😅🥰❤
من این هفته امتحان ریاضی دارم پس خیلی باید بخونم😪😅
ولی نگران نباشید پارت ۲ رو تقریبا نوشتم فقط چند خطش مونده🤩🤩
فردا وارد سایتش میکنم👍🙃🙈
اگه تستچی روی روال معمولیش باشع ( که امیدوارم نباشه!) زود ترین موقع ای که میتونید پارت بعدی رو بخونید جمعه هست🥺😔
خب دیگه بای🥰❤
عاشقتونم😍❣ شب بخیر🤍🌚🌟
یا خداااا کای و جنی دقیقا کسایی که من شیپشون میکنم🤣
مومولند بی تی اس
اکسو بلک پینک
خوب بود عزیزدلم ولی خب یه جاهاییش تقریبا کپ مال من بود😐 اشکال نداره ولی اون قسمت ورشکست شدن وای جی و .....
ولی اوکی مهم نیست فقط لطفا ادامشو طوری بنویس که با داستان من تفاوت داشته باشه❤ و لطفا ناراحت نشو من الان نه عصبانیم نه هیچی چون تازه پارت اوله ولی کلا ممنون میشم که سعی کنی داستانتو متفاوت با داستانم بنویسی🥰
وای داستان شما که حرف نداره، الان دیدم پارت ۴ اومده کلی ذوق کردم چون ندیده بودم ، ولی من از داستان شما الهام گرفتم و کلا فرق داره این شروع داستانه الانم زود میرم پارت ۴ رو میخوانم میخوام ببینم چی شد؟!
بله عزیزدلم مرسی که دنبال میکنی❤❤❤
جااان من جنی رو نجججااااااات بدهههههه🥺🥺🥺🥺من عاشقششششششمممممم💕💕💕💕💕
باشه😂
کپی کار از تعطیلات با بلک پینک کپی کردی
سلام ، نه من فقط ایده گرفتم داستان بره جلو کلاً فرق میکنه فقط شروع داستان اون طوری بوده