از زبان ممد: چای دم کردم 😃🥰از زبان مامانش:خیل خب حالا خودت آماده شو بیا. ممد رگ شیطونیش گرفت😈 تو چای مایع ظرفشویی ریخت ولی چای پری خانم نه 😐 از زبان خالش:داری چیکار میکنی ؟🙄ممد: من کاری نکردم😄 خلاصه چای و می خواست بیاره که خالش همه چیو زیر نظر داشت 👩گفت :ممد جون بزار من بیارم. از زبان ممد :خاله .....جون از زبان خالش:میخوام حرف نباشه😜ممد هم چاره ای نداره قبول میکنه .
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
خخخخخ
شرمنده اگه بد شده😅
نه خوب شده