
از زبان ممد: چای دم کردم 😃🥰از زبان مامانش:خیل خب حالا خودت آماده شو بیا. ممد رگ شیطونیش گرفت😈 تو چای مایع ظرفشویی ریخت ولی چای پری خانم نه 😐 از زبان خالش:داری چیکار میکنی ؟🙄ممد: من کاری نکردم😄 خلاصه چای و می خواست بیاره که خالش همه چیو زیر نظر داشت 👩گفت :ممد جون بزار من بیارم. از زبان ممد :خاله .....جون از زبان خالش:میخوام حرف نباشه😜ممد هم چاره ای نداره قبول میکنه .
(:خاله ی ممد هم دلش نمیخواست که خواهرش او چای رو بخوره . وقتی چای رو آورد دستش و لرزوند ⚡☄و ریخت رو پای ممد 🥵از زبان ممد:آی پام سوخت 🤕🤕💦 حالا این ماجرا رو ولش کن بریم سراغ بابای پری خانم 👱♀️🧜♀️🚣♀️ خب خونه ی ممد کنار خونه ی پری خانم بود بابای پری خانم صدای ممد رو میشنوه 👨🦳عصبی میشه و میگه حس شیشمم میگه خونه ی اون ممد هست 😡..............:)
پا میشه میره دم در ممد اینا میگه دخترم کجاست 😠😤 مامان ممد زبونش بند اومده بود ممدم از ترس میدونید که 💨 خب ممدم سری ماشین و بر میداره و میزنه بیرون (:بعدش پری خانم باباش و خر میکنه اینجوری 🐎🦓شکلک خر رو پیدا نکردم 😅میارتش تو و میگه بابا تو بیا دهنت رو شیرین کن🍬☕ من خودم به ممد میگم بیاد میره دنبال ممد که میبینه ممد غیبش زده 😟🍆:)
(:همه جا رو دنبال ممد میگرد ولی پیداش نمی کنه 🙍♀️با خودش میگه حتما رفته با ماشین بیرون ------------------------------- م م د ب ه ت ر ه د ی گ ه ا د ا م ه ن د م 😅......... خب به باباش میگه حتما رفتهS..... از زبان بابای ممد :تازه دارم دهنمو شیرین میکنم چیکارم داری دختر 🦳پری خانم میزنه تو سر خودش که ای بابا 🤦♀️............:)❣💟''''''""""

پیام بازرگانی 😅
در پارت های بعدی خواهیم دید .
پارت بعد👈پری خانم ممد رو پیدا میکنه -بابای پری خانم با ممد رابطمون قطعی میشه 😁 -و کلی خبر های دیگه ❣❣❣💟❤🧡💛💚💙💙💜
امید وارم خوشتون اومده باشه 🥲🥰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خخخخخ
شرمنده اگه بد شده😅
نه خوب شده