سلام در این پارت گروه شب نقاب کوامی میگیرند
کانر تا سرشو به سمت ساعتش برد یهو دید یه چیز آبی از اون تو بیرون اومد خیلی شبیه خوده پیچا بود،کانر ازش پرسید :تو دیگه چی هستی؟(کوامی اسمش پسر گربه ای بود )
پسر گربه ای:من کوامیه توهستم ،من از اول باهات بودم وکمکت میکردم تو تبدیل شی،ولی من تو معجزه گرت گیر کرده بودم(حالا مثلا معجزه گر بود دیگه)
ادامه حرف پسر گربه ای:وقتی یک کوامی تو معجزه گر گیر کرده صاحبش فقط میتونه شبها تبدیل بشه ،ولی حالاکه من آزاد شدم تو میتونی روزها هم تبدیل شی
کانر:وای چه جالب🙂( پسر گربه ای بیشتر از هزار سال بود که تو معجزه گر گیر کرده بود )
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (9)