ناظر پخش کن فدات شم
از زبان مرینت:«بابام بهم زنگ زد و بهم گفت....... پخش زمین شدم اون گفت ک مادرم مرده بر اثر تصادف بعد از یک ساعت سر تختم دراز کشیده بودم چشمام از شدت گریهی زیاد پف کرده بود خُدم جمع م جور کردم و بچه ها رو صدا زدم و گفتم ک مادربزرگتون فوت کرده ماریا بغلم کرد و گریع کرد لوکا هم رفت تُ اتاقش و درش بست منم هم گریه هام سر ب فلک کشیده بود سهتا بلیط برای پاریس گرفتم سوار هواپیما شُدیم ............از زبان لوکا :«:ی دختر دیدم که موهاش بنفش کمرنگه و چشماش مرواریدی سیاه بودن توی ی نگاه تزش خوشم اومد با خُدم گفتم باید اینُ مال خودم کنم اونوقت اسمم لوکانیس
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عزیزم اصل میدی آجی شیم
اره میگم اجی میشم
,نیتا ۱۶ساله از خوزستان
اشکال نداره فقط اصل میدی
چی رو ......داستان منظورت اگه ارهخودم مینویسم اگه کپی میکردم ی روزه همش مینوشتم ( ی قسمت توی شاد ب اسم پیام های ذخیره هست اونجا ذخیره میکنم یا توی دفتر مینویسم و بعد اینجا کپی میکنم واستون ) اینجوری راحت ام
ها
شرمنده تازه کامنتت دیدم
آجی میشی
حتما
کسانی ک این نظر را میخوانند من nita هستم
برای ادامه این داستان ۱۰ تا لایک و ۱۰کامنت لازم است
عالی بود
ممنون
ب داستان برای اولین بار عاشق شدن و عشق بد من هم سر بزن