8 اسلاید صحیح/غلط توسط: امیلیا انتشار: 3 سال پیش 487 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام این اولین رمان من هست و اگه بد شده واقعا ببخشید تا و این یه رمان میراکلسی هست و از یه رمان معروف ایده اش گرفتمتو کامنتا بهم بگید چطوره و ادامش بدم یانه
بالا رو خوندید؟؟
مهمه.
حالا برید اسلاید بعد و به خونیدش
کنار پنجره می نشینم...
با سرانگشتانم روی تن سرد شیشه، قلبی را نقاشی می کنم...
قلب؟
کدام قلب؟
همان قلبی که باز.ی.چ.ه ی غر.و.ر تو می شود ولجبازی های من؟
تو در دریای غرورت غرق می شوی و من ز.ن.ج.ی.ره ای از لجبازی هایم می بافم!!!
به همین آسانی تو از من دور می شوی و من از تو...
می دانی؟میان من تو فاصله است
نه فاصله ای که به متر باشد یا شایدهم کیلومتر!
میان ما فاصله ای ست به قدغرور بیش از اندازه ی تو و لجبازی ها وبهانه های کودکانه ی من!!!
بیا...
بیا ع.ش.ق را ق.ر.ب.ا.ن.ی خاله بازی های کودکانه مان نکنیم...
بیا کنارم.دس.ت.ان.ت را دور ک.م.رم ح.ل.ق.ه کن د.س.ت.ا.ن.م را در د.س.ت بگیر...
باانگشت هایت کنار قلب من قلبی بکش...
دیگر نمی خواهم ع.ش.ق را با غرور ود.ی.وا.ن.گ.ی قر.با.نی کنم
بشینم وچشمانم ببارد و به روزگار ل.ع.ن.ت بفرستم!
نه!من نمی خواهم با دستان خودم،همه چیز را ت.ب.ا.ه کنم...
بیا...
دیگر تو آن آقای مغرور نباش
و من خانم لجباز...
بیا عا.ش.ق شویم...باهم!!!
....................................................
....................................................
ای خداچه خبره اینجا چقدر شلوغه..اه ل.ع.ن.ت.ی الان وقتش بود؟ ...یه گوشه خلوت پیدانمی شه؟آهان اینجا بهتره...
اگراست:مواظب باشید پسرا هیچکدومشون نباید فرارکنن..حواستون به همه باشه...
کوفاین:قربان...اون دختره اونجا چیکار می کنه داره خودش رو به ک.ش.ت.ن می ده
اگراست:ای وای...اون دیگه کیه؟دی.وو.ن.ه جلوی تی.ر.قرار گرفته ...تو حواست به بچه ها باشه...اون کاترینا ل.ع.ن.ت.ی فرار نکنه ها...من برم ببینم اون دی.و.و.نه کیه...
کوفاین:باشه حواسم هست...شما هم مراقب باش
کوفاین:قربان...اون دختره اونجا چیکار می کنه داره خودش رو به ک.ش.ت.ن می ده
اگراست:ای وای...اون دیگه کیه؟دی.وو.ن.ه جلوی تی.ر.قرار گرفته ...تو حواست به بچه ها باشه...اون کاترینا ل.ع.ن.ت.ی فرار نکنه ها...من برم ببینم اون دی.و.و.نه کیه...
کوفاین:باشه حواسم هست...شما هم مراقب باش
اگراست:ساکت شو تکون بخوری می.ک.ش.م.ت
از ج.و.ن.ت س.ی.ر شدی؟
این دیگه کیه؟وای دستش رو محکم گذاشته رو دهنم...
اگراست:چ.ت.ه؟چرا اینقدر دست و پا م.ی. ز.ن.ی؟
خب دستشم رو هم برنمی داره از رو دهنم...دیگه دارم خ.ف.ه می شم...نه اینطوری نمی شه...می ریم واسه یه گ.ا.ز آماده شیم بگیر که اومد...
اگراست دستش رو برمی داره وهی تو هوا تکون می ده:اه...ل.ع.نت ی...مگه س.گ.ی گ.ا.ز می گیری؟
مرینت در حال نفس نفس زدن
-دستت رو گذاشتی رو د.ه.ن من نمی گی خ.ف.ه می شم؟ تو دیکه از کجا پیدات شد؟ د.س.ت از پ.ا خطا کنی با ت.ی.ر...ای وای خدا ا.س.ل.ح.ه ام کو؟
ادرین با پ.و.ز.خ.ن.دگفت:منظورت اینه؟
ا.س.ل.ح.ه رو تو دستاش تکون میداد تا اومدم بگیرم کشید عقب
ادرین:نه نه خانوم کوچولو این خیلی واست خ.ط.ر.ن.ا.ک.ه ممکنه خودت رو ز.خ.م.ی کنی...
مری: ا.س.ل.ح.ه ام رو بده به من
(و.ح.ش.ی شد).با خشم اومد جلو...چ.و.ن.ه ا.م رو گرفت واز رو زمین بلندم کرد:کاترینا کجاست؟
مری:ولم کن و.ح.ش.ی...کاترینا؟من باید این سوال رو از تو بپرسم؟کاترینا کجاست؟
کوفاین:قربان...قربان...کجایید
مچ دستم رو محکم تو دستش گرفت... چه ه.ی.ک.ل.ی هم داره نمیتونم دستم رو از تو دستاش دربیارم...گفت ...یعنی ممکنه پلیس باشن؟به این که نمی خوره...خیلی وح.ش.یه...دستم رو ول کن...آخ جون ...الان ح.س.ا.ب.ش رو می رسن...
...
پیش جیم و سرهنگ فرانک و یه سرهنگ دیگه احترام نظامی گذاشت.همچنان د.س.ت.م تو د.س.ت.ا.ش بود...ک.ن.ت.ر.ل خودم رو از د.س.ت داده بودم...
جیم:این بنده خدا رو چرا اینطوری گرفتی اگراست؟
اوه اوه چه گ.ن.د.ی زدم...چقدر بهش ف.ح.ش دادم
اگراست:دستبند نداشتم قربان...مجبورم
هیچی نمی گفتم ساکت با یه لبخند شی.ط.ان.ی صحبت هاشون رو گوش می کردم...وایسا ج.ن.ا.ب اگراست الان حا.ل.ت رو می گیرم...به من می گن مرینت دوپن چنگ
فرانک:ول کن دست دخترم رو اگراست این که م.ت.ه.م نیس
ادرین:م.ت.ه.م نیس؟
سرهنگ جیم با صدای آروم زیر لب گفت:ول کن د.س.ت.ش رو اون پلیسه
اگرلست برگشت با چشمای گرد شده بهم نگاه کرد.پشت چشم نا.ز.ک کردم براش ومن که تا اون موقع ساکت بودم با حرص گفتم: بهتون نمیاد پلیس باشید یه پلیس آگاهی هوشمندانه تر بر خورد می کنه...یعنی شما نفهمیدید من پلیسم؟
در حالی که بااخم د.س.ت.م رو ول می کرد با حر.ص و گفت: یونیفرم که نداشتی از کجا باید می فهمیدم پلیسید خانم دوپن؟
خب راست می گفت البته اونم یونیفرم نپوشیده بود.
اما گفتم:من مامور م.خ.ف.ی بودم احتیاجی به یونیفرم نداشتم...قابل توجه شما ج.ن.ا.ب اگراست ...
انتظار نداشت اونطور باهاش حرف بزنم...
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
میگم چرا پارت بعدی رو نمیزاری خیلی وقته پارت ندادی
ادامه بده لطفا
حتما
عالییییییییییییی اگه دوست داشتی داستان منم بخون ادامه بده حتما
مرسییییی حتما
بعدیییی
شب یا عصر میزارم
عالی بود 🤩ادامه بده خیلی عالیه 😍
مرسی
عالی ادامه بده و میشه اجیم شی من آدرینا اگراست هستم ۱۲ ساله از کرج
مرسیییی
اره حتما
تیام ۱۲ سالمه
ممنون تو چهارمین اجی من هستی
وای عزیزم داستانت محشره
فوق العاده
با اعتماد به نفس ادامه بده
مرسیییی
عالی ادامه بده به رمان من هم سر بزن
مرسی حتما
واو عالیییی بود
ممنون پری