همه کلاسامون تموم شده بود و با پریسا در حال خروج از دانشگاه بودیم.
_آتا جون خونتون کجاست؟
+برای چی میپرسی؟
_بیا با هم بریم خونه اخه من ماشین دارم سر راه تو رو هم میرسونم .(همینطوری که حرف میزد با دستش به پراید سفیدی اشاره کرد و درشو زد )
+نه دیگه مزاحم نمیشم .
_ اِ مزاحم چیه مثلا ما با هم دوستیماااا
+ممنون ولی باشه یه دفعه دیگه .
با هم خداحافظی کردیم و اون سوار ماشین شد و منم تاکسی گرفتم . لحظه اخر که می خواستم سوار تاکسی شم استاد معین با اخم از در دانشگاه خارج شد و همزمان با تلفن هم حرف میزد.
=باشه محمد ...(صداش خیلی ضعیف بود و فقط نصف حرفش رو فهمیدم)لعنتی امروز غایب بود ... آهان باشه به سرگرد بگو ... خداحافظ . تلفن رو قطع کرد و با همون اخو حرکت کرد سمت شاسی بلند مشکی و بعد سوار شد و رفت.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی
سلام
النا هستم ولی این اکانتم پرید و ادامه اتاناز تو این اکانت
عالیــــــــــ
اتاناز یعنی وجب شادکامی پدر که یه اسم ایرانی-ترکی هست
الا اتانز 3 رو درست میکنم
اره وجود داره من از خودم در نیاوردم