10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ادرین انتشار: 4 سال پیش 46 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام عشقولیا من کنار رمان کوامی عشق اینو نوشتم خیلی باحاله حتما بخونید
نفس نفس میزدم اینجا کجاست من که هیچی یادم نمیاد داشتم می دویدم یا فرار می کردم آخ دستم بریده یه جوری گردن انگار مار گازم گرفته اونو چیه چند تا چشم دوتان قوی هستند این شاخه تیز و می دارم دستم میلرزه(از ترس و درد)
واییییییییییییی
دختر بدون قلب پارت ۲قسمت ۱ میگم تو کی هستی جواب نمیده میاد جلو یه پسر انگار متهم سنیم انگار میشناسمش ازش می پرسم من تو رو دیدم با تعجب نگاه میکنه اما حرف میزنه و میگه اجازه میدید (منظورش دست بزیدشه) یه دفعه بطری آب در میاره زمینه ی کم درد داره باید تحمل کنی با سر بهش میگم باشه امیزش روی دستم چشامو میبندم چون درد داره دستم میسوزه گفت چشاتو باز کن وای دستم کو یکم
دختر بدون قلب پارت ۲ قسمت ۱ یکم میخنده دیگه الان سوزوندمش الان رشت میکنه و این ماده میزنه میزنه دستم به دستم دوباره میاد سر جاش ای خدا این چی بود دیگه اجازه میدی ببرم تو خونه بهش میگم باشه اون دستمو میگیره و بغل میکنه در عرض ۵ دقیقه به خونه میرسیم از پنجره میفرستادم داخل خودشم اومد یه کار کرد که خوابم برد از زبان پسر وقتی طلسم خواب و پاک کردن حافظه رو به زدم رفتن دیگه از خونآشامها چیزی نمیفهمه آخیش ولی دختر خوبی است بهترین بهشت نزدیک شم که دوباره با بازیابی نکن حافظه اش رو خوبه که فرار کرد وگرنه زخم گردن زد اما نوع نفوذ نکرد بزار برم تو اتاقم آخیش هف ولو شدم ( خوب بریم توی مدرسه راستی اسم پسره دنیل و دختر جولیکا)
دختر بدون قلب پارت ۳ قسمت ۱ سلام ماریا سلام ملیکا خوبی ممنون زنگمدرسه بریم سر کلاس باشه همه نشسته بودیم من میز دوم تنها میشینم سلام بچه ها همه بچه ها گفتن سلام خانم ربات او گفت یه دانش آموز جدید داریم بیا تو خودتو معرفی کن سلام من دنیل هستم تازه به پاریس اومدم مشخصات (دنیل عکس پارت)
دختر بدون قلب پارت ۴ قسمت ۱ برای اینکه پدرم برای کاری که اینجا یک شرکت مدل بزن اومد( خون آشام ها پول دارن) دنیل گفت میشه بشینم پیش اون دختر بشینم فکر کنم درسش خوب باشه بتونه کمکم کنه حتماً دنیل اومد پیشم نشست که کلوئی دوستم به من چشمک زد
دختر بدون قلب پارت ۵ قسمت ۱ جنگل خیلی شده بودند پولدار هم مدل خوشگل خورد و رفتیم بیرون عالموادم دوره دنیل بودند تا اینکه کارلوس دوستم اومد گفت که این چرا اینجوری می کنم گفتم نمیدونم آخه آخه معروف سعید فطر چند تا دختر است سر دنیل جنگ کرده و او میگفت مال منو یکی میگفت خوابشو ببینی ع.ش.ق.م تنهام نمیزاره🤣
دختر بدون قلب پارت ۶ قسمت ۱ دنیل از فرصت استفاده کرد و دست من و کارلوس کشید رفتم توی کلاس دروغ گفتن خیلی طرفداری و دنیل خنده خنده گفت از تو که بیشتر ندارم بعد به من اشاره کرد گفت به عنوان شامل نخوری کالسکه گفت نه بابا شما توی یخچال من شاخ در میاری که خندیدن
دختر بدون قلب پارت ۷ قسمت ۱ ایه نفر در زد همه رفتیم پشت میزا کالوس یه نگاه انداخته خودیه بعد اومد و گفت خودش معرفی کرد گفت من ایدا هستم من خودم را معرفی کرد و گفت عجیبه بوی انسان نمیده بعد کالسکو احتمالا گرگینه است گفتن بوی خون آشام میده جاخوردم خون اشام مال قصه هاست بعد همه خندیدن بعد دنیل گفت دهنتو باز کن گفتم چی ایندفعه با داد گفت دهنتو باز کن باز کردم گفت نیش داره گفتم آره که دارم مگه تو نداری بد یا اینه از تو جیبش در آورد و گفت چشاتو نگاه کن گفتم که چی چشم آبیه وقتی دوباره نگاه کردم
دختر بدون قلب پارت ۸ قسمت ۱ وقتی بدون نگاه کردم چشمام خاکستری بود آیند بامزه است چشام بامزه نشون میده گفت چی گفتم خاکستری نشون میده گوشش در آورد و رفت یه دونه برنامه با فلش عکس از چشام گرفته نشونم داد خاکستری بود نداره نگاهی آینه دیگه کردم چشم آبیه گفت از کی خون آشام شده خون آشام گفت آره دیگه خون آشام گفتم شما چقدر شوخین بعد گفت چرا تیم روز متوجه نشد که توی خون آشامی کالوس گفت جیم گفتین نگهبانی می داد
گفت آره من دختر از دست جیم نجات دادم دستی زخمی بود گفتم شاید پیدا کردم که نوع نجاتش دادم دستش رو با آب مخفی درست کردم و بعد پاک کردم
دختر بدون قلب پارت ۹ قسمت ۱ کارلوس گفت انگار یه نفر جدید پیدا کردیم بزار ببینم چند وقته که خون آشام شده از آن پرسید تا حالا تشنه شدی که آب جوابگو نباشه گفتم آره یه سالی میشه گفت تا حالا کسی جلو خون ریخته یا خون دیدی گفتم نه خودم زخمی نشدم بعد با یه بشکه آب درآورد روشو کردم اونور و یه چیزی ریخت توی جام بد داداش به من گفت بیا اینو بخور تو خون بود گفتم اون رو بخورم گفت احتمالا خونه بدنت افتاده گفت اسم پدر مادرت چیه گفتم رون و جینی گفت خوب الان کجام گفت گفتم مردن گفتم من با پدربزرگ و مادربزرگ من زندگی می کنم گفتم میدونی پدر مادر خون آشام بودن یا نه گفتم من خودم نمیدونستم خون آشام وجود دارم بدونم خون آشام بودن یا نه بعد ایدا زد توی سر کارلوس و گفت خنگه راست میگه بدبخت تو هم سوال پیچش می کنی گفت باید بریم پیش میشه وضعیت ازش بپرسیم که آیا همچون خون آشام های وجود داشتم ایدا گفت ببینم از چند سال خون آشام از ۴ سالگی خون آشام شده گفت آره از ۴ سالگی خون آشام شده آخه مگه بعدش میشه که خون آشام بشه فقط در ۴ سالگی میشه تا ۴ سالگی و گفت خوب احتمالاً پدر مادرش خون آشام بودند و جون جنگ مردن من گفتم نه پدر و مادرم توی تصادف مردن خیلی هم زخمی شده بودند کالسکو درسته یا زخمی شدن این که نمی تونم بگم دو تا خون آشام بودند و و در جنگ خون آشامها با گرگینه ها مردن گفتم خب شاد شما راست میگید و گفت بعد مدرسه میشه وزیر شاید اون بدونه گفتم خوب چند نفر رو بگی که در آن جنگ مردند گفت خوب من یادم نمیاد چون اصلاً خیلی بچه بودم ولی پدرم همیشه تعریف میکرد که پادشاه و ملکه در آن زمان مردن و به خاطر کشورشان و خون آشامها جان خودشان را از دست دادند و گرگینه ها را از محل زندگی خون آشام ها دور کردند
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
دوستان پارت بعد گذاشته شده پارت بعد عکس دنیل هست
ببخشید بعضی جاها بخواطر برنامه ایی که باهاش گفتار به متن میکنم خراب در میاد به بزرگی خودتون ببخشید
خوب بچها من همو نویسنده هستم بعضی وقتا با ای اکانت میام
سلام داستان جالب بود💖
پارت عکس نداره😐😑
نمیشد خراب بود بعدی رو میزارم عکس دنیل هست