10 اسلاید صحیح/غلط توسط: F . T انتشار: 4 سال پیش 305 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم پارت 22😁 ببخشید دیر شد 🙃 کامنت بزارید پلیز 😄
همون لحظه تو خونه ادرین.
از زبان گابریل.
(گابریل بعد از اینکه فهمید ادرین کت نواره یه نفرو استخدام کرده که اونو زیر نظر داشته باشه و کار هاشو به اون گزارش بده.)
اسم اون جاسوس=اقای گارنیِر
منتظر اقای گارنیر بودم.
چند دقیقه بعد آقای گارنیر اومد.
گارنیر گفت سلام آقای اگراست.
من گفتم سلام آقای گارنیر بفرمایید بشینید.
گارنیر گفت ممنون آقای اگراست اما زیاد وقت ندارم کار مهمی دارم که باید انجامش بدم.
گفتم هر جور راحتی.
یه پاکت گذاشت روی میزم. گفت اقا این ها عکسایی هستن که کسی که استخدام کردم داخل مورزین برام فرستاده.
گفتم ممنون،شما میتونین برین.
پاکت رو باز کردم. توی همشون ادرین دست اون دختره رو گرفته بود. گفتم نکنه که ادرین با این دختره باشه!
این دختر در حد خانواده ما نیست. باید یجوری اونو از ادرین دور کنم البته کار چندان سختی هم نیست.
ادامه داستان از زبان امیلی.
داشتم از جلوی اتاق گابریل رد میشدم.
وقتی داشتم میرفتم صدای یه نفر نظرمو جلب کرد. نمیخواستم فالگوش وایسم اما وقتی اسم ادرینو شنیدم کنجکاو شدم.
به حرفاشون گوش میدادم، باور نمیکنم! گابریل برای ادرین جاسوس گذاشته!
یکم بعد صدا پا اومد. رفتم عقب، اون مرده بود.
بعد از رفتن اون سریع رفتم تو اتاق گابریل.
با چهره عصبانی وارد اتاقش شدم. چند تا عکس دستش بود.
تا منو دید اونارو گذاشت تو کشو.
گفت عزیزم چرا یه دفعه اومدی! چیزی شده؟ چرا عصبانی هستی؟
گفتم خودت خوب میدونی! تو روی چه حسابی برای ادرین جاسوس گذاشتی؟ 😡
واقعا کنجکاو شدم بدونم برای چی؟
گابریل تعجب کرده بود و نمیدونست چی بگه.
گفتم میخوای چیکار کنی؟
تمام حرفات رو شنیدم. وقتی گفتی این دختر در حد خانواده ما نیست دقیقا منظورت چی بود؟ میدونی مرینت تاحالا چقدر بهمون خوبی کرده؟
با اینکارات باعث ازار ادرین میشی!
بعد با عصبانیت رفتم و در رو محکم بستم.
رفتم داخل اتاقم و به ادرین زنگ زدم.
ادرین =سلام مامان.
من=سلام. عزیزم گوش بده ببین چی میگم.
ادرین=چیزی شده مامان؟ 😶
من=زود بلیط بگیر بیا ادرین. اگه میتونی همین الان راه بیوفت.
ادرین = چی؟ الان؟ چرا؟
من=عزیزم چیزی نپرس، نگرانم نباش چیز مهمی نیست اما اگه میتونی زودتر بیا.
بعد قطع کردم.
ادامه از زبان ادرین.
یکم نگران شدم برای همین به بچه ها گفتم زودتر بریم.
هممون بلیط گرفتیم پروازمون برای امشب بود و تا فردا صبح میرسیدیم.
خیلی استرس داشتم. مرینت اومد پیشم گفت چیزی شده ادرین؟ 🙁
گفتم نه چطور🙁
گفت پس چرا انقدر ناراحتی 😐
گفتم هیچی فقط یکم نگرانم. مادرم بهم زنگ زد از صداش معلوم بود یه چیزی شدم. 😣
مرینت دستمو گرفت و گفت نگران نباش چیزی نیست🙂
یک روز بعد.....
از زبان مرینت....
از فرودگاه تاکسی گرفتم و دم در خونم پیاده شدم.
عجیب بود! ساعت 8 صبح شده ولی هنوز قنادی باز نبود.
رفتم داخل دیدم یه آقایی با پدر و مادرم نشستن.
گفتم چیشده؟ اینجا چخبره؟😐
اون مرده گفت به موقع رسیدین خانم دوپن چنگ.
مادرم گفت بیا بشین عزیزم.
رفتم روی صندلی نشستم.
گفتم شما کی هستین؟
گفت خانم دوپنچنگ من قصد بی احترامی به شما و خانوادتونو ندارم اما....
گفتم اما چی؟🤨
بعد یه چمدون بزرگ فلزی گذاشت روی میز.
چمدونو باز کرد، توش پر پول بود. گفت من از طرف اقای اگراست اومدم. ایشون گفتن انقدر کافیه تا از زندگی اقای ادرین برید بیرون؟
با عصبانیت بلند شدم و گفتم منظورت چیه؟
اومدی به منو خانوادم پیشنهاد پول میدی؟ واقعا برای اقای اگراست متاسفم. فکرشو نمیکردم همچین کاری بکنه!
بعد گفتم چمدونا تو بگیر و همین حالا از اینجا برو بیرون.
و به رئیست بگو من قصد ندارم از ادرین جدا بشم. مخصوصا حالا که اومده بهم همچین پیشنهادی داده.
بعد پدرم گفت شنیدین که دخترم چی گفت لطفا زودتر برید بیرون.
اون مرده سریع چمدونشو بست و گفت ببخشید خانم. دوپنچنگ من واقعا قصد بی احترامی نداشتم من از طرف اقای اگراست اومدم. گفتم بیرون 😡👈🏻
رفت بیرون.
اشک تو چشمام جمع شده بود. مادرم گفت عزیزم حالت خوبه؟ 🙁
بدون اینکه چیزی بگم رفتم تو اتاقم و درش رو قفل کردم.
تیکی گفت مرینت خوبی؟
گفتم هیچی نپرس تیکی باورم نمیشه گابریل بهم پیشنهاد پول داده اونم بعد از اینهمه لطفی که بهش کردم 😔
تیکی گفت مرینت ناراحت نباش.☹️
باید به ادرین بگی. گفتم نمیدونم.
همینجوریشم نتونسته پدرشو ببخشه😞
تیکی گفت اما اون بالاخره دیر یا زود میفهمه. 🙁
گفتم اره اما بهتره خودش بفهمه تا اینکه من بهش بگم 🙁
تیکی گفت هرجور راحتی.
بعد گوشیم زنگ خورد......
انچه خواهید دید..
نه اما خیلی حرفا واسه گفتن دارم. /چه مشکلی با مرینت داری؟ /اره مرینت اما يواشکی اومدم باید زود برم.
ممنون که شرکت کردید لطفا کامنت فراموش نشه ❤️❤️❤️
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بود👌🏼
بی زحمت داستان منم بخون مرسی🙄😁❤
خیلی خوب بود بعدی رو بزار
خیلی قشنگ بود
عالی
من که خوشم اومد 🤗
سلام
عالی بود❤️❤️❤️
آفرین ادامه بده
واقعاً داستانت فوقالعاده است
ممنون
زد تر پارت بعدی رو بذار
ممنون 🌹🌹🌹
عالی بود پارت بعدی رو زود بزار
عالیه
داستان منم بخوانید 👇
Marinette and Adrienne
تازه پارت سوم داستان انتشار شده