پارت یک نمیومد مجبور شدم دوباره بندیسم😐
اسم شما ا/ت هست(اسم خودتون) ۲۶ سالتونه و ۵ ساله که ارمی هستید پدر و مادرتون رو سال ها پیش از دست دادید و با عموی بد جنستون که به شما اصلا محل نمیزاره زندگی میکنی هیتر ها بهش پول دادن تا بی تی اس رو بکشه (تا با همین دست های خودم خفش کنم) خب بریم سراغ داستان:ا/ت:مثل همیشه که عموم نبود داشتم به آهنگ های بی تی اس گوش میدادم که یهووووو
صدای در اومد منم با خودم گفتم شاید عموم باشه رفتم در رو باز کنم که با صحنه مواجه شدم کف کردم(خوش به حالش هر صحنه ای دیده) دیدم جیمینه ا/ت:(نکته:شما کره ای بلدید) سلام جیمین شما اومدید ایران کی ؟ منم از خدا خواسته اسرار کردم تا بیاد که بالاخره اومد داخل منم تا پذیرایی همراهیش کردم و یکم تنقلات (درست نوشتم؟)دادم جیمین:تو ارمی هستی آخه تا دیدیم سریع شناختی؟ ا/ت:اره ۵ ساله ارمیم جیمین :چه خوب ا/ت:اره
ا/ت:چه طور شد کا اومدید ایران؟جیمین:بعد از درخواست های فراوان بالاخره موفق شدیم همین طور با جیمین گرم صحبت بودم که دیدم زنگ خورد از آیفون نگاه کردم دیدم عمومه تمام تن و بدنم لرزید سریع دست جیمینو گرفتم و به سمت بالا پشت بام بردمش آخه از اونجا راه داشت که فرار کنه جیمین داشت با تعجب نگام میکرد منم بهش گفتم زود فرار کن و سلام منم به اعضا برسون جیمین:آخه ا/ت:آخه نداره فقد فرار کن
جیمین:باشه بعد رفتم پشت یک دیوار وایسادم که چرا اون ارمیه این طوری میکرد و بعد دیدم یه مرد با اسلحه اومد طرفش و تند تند ازش سوال می پرسید عمو:زود باش بگو ببینم ا/ت بی تی اس کجاست!؟ ا/ت:ه فکر کردی من به همین راحتیا بهت میگم کور خوندی من حتی حاضرم جونمم به خاطر اون هفت ها فرشته بدم عمو:خوب بده و بعد دیدم که یهوووووو
اسلحه اش رو آورد بالا و به پلوم شلیک کرد منم از درد بیهوش شدم و عموم و ول کرد به حال خودمTT جیمین:بعد از دیدن اون صحنه دیگه نتونستم روی پاهام وایسم وایسادم تا اون مرده بره بعد که رفت بدو بدو به سمت ارمیه رفت بغلش کردم و بردم داخل ماشین خودم بعد از رسیدن به بیمارستان بازم بغلش کردم صندلی پر خون شده بود وارد بیمارستان شدم با داد و گریه میگفتم کمک بعد دیدم چند تا پرستار اومدن ا/ت رو گذاشت روی تخت و بردمش اتاق عمل
منم از سر ناچاری به اعضا زنگ زدم (نکته:روی لباسای اعضا دوربین های کوچیک هست که با اون واکنش ارمی هارو ضبط میکنه و دسترسی بهش اسونه) من بعد از دیدن دوربین سریع به گوشیم وصلش کردم و فیلم رو اپلود کردم تا وقتی اعضا بیان ببین ۲۰ دقیقه بعد اعضا اومدن جیهوب:چی شده جیمین؟ چرا لباست خونیه زخمی شدی؟
(راستی نامجون فارسی بلده)
پایان پارت یک😑🤗
دوستتون دارم لطفا منو دنبال کنید 💜BTS💜
💜بابای💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه
راستی اینو ننوشتم که بایستتون جیمینه توی این داستان☺💜
نطرتون رو بگید داستان چطور پیش می ره خوبه یا نه؟