
خب مح وقت ندارم از پارت یک بزارم پس ادامش رو میزارم...... یکی: خب مگه میدونیم کارمون چیه که انجامش بدیم .......ا.ت : جییییییییغ لونا اومدی .......... لونا : نه تو اومدی 😹😐 ...... ا.ت : درد 😐🔪 ...........مامان ا.ت: سلام دخترم خوبی ...... لونا : سلام مامان خوبم شما خوبی ﴿خب خب خب بگم که این لونا ما هم نوه این مادر بزرگ ما هست 😹👐 ولی پدر و مادرش ت بچگی مردن واس همین با ا.ت اینا زندگی میکنه﴾ بابای کوک : سلام لونا خوبی .... لونا : سلام عمو جووووووون ....... تهیونگ : وتففففف عمو جونننن تو از کجا میدونی عمو جونته ....... لونا : اولا که سلام دوما ک مح زود تر از همه از فهمیدم🤪😎 ...... ا.ت :😐🔪
شین هه : حالا چی کار بود؟!! .....مامان کوک : خب راستش خب راستش ...... ا.ت : وایییییی چیه لطفا زود بگین لطفااااااا ......... بابای ا.ت : خب اون میخواست که نوه هاش با هم ازدواج کنن (چیه چرا نگاه می کنین بخدااااا دیگه ایده ای ندرم واس همین زود دارم تمومش میکنم😐) تهیونگ : ما که ازدواج کردیم ..... بابای کوک : خب همینه دیگه ت و شین هه انجامش دادین .... سهون : چی رووووو😳😳 ...... مامان کوک : خاک بر سر م.ن.ح.ر.ف.ت ....... سهون : خو راس میگم یکم ب جمله بندیت فک کن😹😹😹 ....... تهیونگ :😐🔪
مامان ا.ت : خب بریم دیگه ....... کوک : کجااااا ........ مامان کوک : پسرم خب دیگه تموم ...... سهون : چی چی رو تموم وصیت نامه مادر بزرگ ک هنو انجام نشده ........ بابای کوک : اجباری درش نیست نیازی نیست کاری کنین ..... کوک : پس چرا گفتین دوست داشت ک ما با هم ازدواج کنیم ...... بابای ا.ت : نیازی نیست چون باید علاقه وجود داشته باشه و ما هیچ اجباری نمی کنیم .... تهیونگ : پس چرا اصلا گفتین ک مادر بزرگ این وصیت نامه رو کرده .... مامان ا.ت : چون نمی خواستیم چیزی رو دیگه ازتون مخفی کنیم ....... کوک : هضمش برام سخته خیلی ول اوک ..... سهون : من نمی خوام خواسته مادر بزرگ انجام نشه
کوک : منم دوس ندارم روح مادر بزرگ ناراحت باشه ...... مامان کوک : اون میخواست اگر هم دیگه رو دوس دارین با هم ازدواج کنین ....... سهون : کوک بیا من با تو کار دارم ......... ا.ت : چیکارررررررر😳😳😳😳😳😳😳 ..... کوک : مح هنو جوونم........ سهون : خاک بر سرا ت خر شرایطی شوخی میکنین ....... لونا : حق بده بهشون جمله بندیت اشتباه بود😂😂😂😂 ........ سهون : هرهرهرهر ..... لونا : کرکرکرکر ...... سهون : بربربر ..... لونا : ترترترترترتر ...... تهیونگ : واااای بس کنین دیگه انگار بچه این ..... بابای ا.ت : خب بچه ها بریم ...... بابای کوک : ما هم بریم دیگه خدافظ ......... ا.ت : بابای
خب باور کنین وقت ندارم بنویسم ببخشید اگ کم نوشتم
بابای 👑♥️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یک ماه گذشت نمیذاری؟
شرمنده امتحانام شروع شده ول قول میدم بعد امتحانام سه چهار پارت رو ت ی روز بنویسم🤗♥️✨
گذاشتم برو بخون😀♥️
عالییییی بود همسر کیوتم🥺❤😌
میسیییییی🥺♥️✨
منم اوردی😃
میسیی💖
عالی بود
وای فقط کل کلای منو سهون😂😂
مگ میشه تورو نیارم😺♥️ آره کلا همه جا باید با یکی کل کل داشته باشی😂😂🧡
پارت بعد این بزار بعدشم پارت سه این فصل رو بزار
داخل اون یکی اکانتم هست بزار پنج شنبه جمعه از پارت اون میزارم
رفتم تو اون اکانت اما نبود همونجا پارتای قبلی رو خوندم😓
بسی زیبا بود 😁❤️
مرشیییییی💙
های کیوتی ✨👋🏻
ما گروه میچی هستیم گروه ما تازه دبیو کرده و به حمایت نیاز داره ✨🥺
این گروه از سه تا عضو کیوت تشکیل شده ✨🖤
وو کی لی ⭐🖤
پارک ایسو💫🖤
یجی ✨🖤
اسم و فندوممون نونا و رنگ فندوممون هم مشکی هست ✨🖤
نونا شو و از ما حمایت کن ✨🥺
اگر میخوای بیشتر با ما آشنا شی به پروفایلمون سر بزن ✨🖤
چشم منم یک نونا میشم😺 ایسول همون هستی نیست؟!
سلام صوییتی💖
دلت میخوای ایدل بشی؟
کمپانی y.h (햐) ایدل میخواد🥺
فقط کافیه توی یکی از تستام به اسم (کمپانی y.h (햐)) کامنت بدی و یه تست بسازی به اسم(بیو من برای کمپانی y.h) 😉
شرایط کامل تو تستمه😉
_او میجو_
سلام فعلا نمیخوام ول اگ خواستم حتمی
خیلی داستانت رو دوست دارم اگه میتونی از پارت اول دوباره بزار چون واقعا یادم نمیاد از کجا خونده بودم😊😑
ممنونم باشه من فردا باید برم مدرسه کلا سرم شلوغه سعی میکنم پنجشنبه جمعه از اول بزارمش
سلام من این داستان رو دنبال میکردم و الان از اینجایی که گزاشتی فکر نکنم از اینجا باشه😊
آره آخه نمی تونم وارد اون اکانتم شم ادامش رو اینجا گذاشتم ول سعی می کنم از اول بزارم