
سلام خیلییییی ببخشید این چند وقته امتحانا از سر و روم میباره تازه مدارس میخواد حضوری شه

پشتی دانشگاه می خورد اونجا هیچکس نبود میشه گفت یک حیاط خیلی کوچیک بود تا حالا من ندیدم کسی بیاد اونجا یک در بود که پشتش به یک باغ راه داشت رفتم و نشستم توی باغ و به اطراف نگاه کردم واقعا چرا باید به پسره اعتماد کنم ولی اون گفت که یک کار خوبه روی کارت رو خوندم ساعت ۵ بعداز ظهر خیابان هونگدائه کوچه ی ۲۳ من اونجا رو یادمه یک زیر زمین داشت که به مترو متروکه می خورد مطمئنم همونجاست چند دقیقه موندم و بعدش از توی باغ برگشتم و رفتم ولی واقعا دلم میخواد بدونم که چرا اونجا قرار گذاشته( ساعت ۴ بود بلند شدم و موهام رو درست کردم یک ساعت مچی بستم و مثل همیشه یک دونه هودی و شلوار پوشیدم و یک کلاه سزم کردم به طرف آدرس زفتم راس ساعت ۵ رسیدم که با همون پسره مواجه شدم + سلام __ سلام(به در اشاره کرد یک نگاه به درش انداختم هنوز هیچ تغییری نکرده بود از پله ها رفتم پایین که با چیزی که دیدم دهنم وا موند خیلی تغییز کرده بود بر خلاف در و راه پله
هاش یک کتابحونه ی بزرگ اونجا بود و چند تا کامپیوتر و یک دستگاه پیشرفته اونجا بود که با نگاه کردن بهش زیاد از چیزی ازش سر در نیاوردم همینطور دنبال پسره می رفتم که دیدم وایساد و به میزی که روش یک کامپیوتر بود اشاره کرد نشستم روی صندلی پام رو انداختم روی پام + منتظر بمون الان میام (الان حدود ۵ دقیقه گذشته ولی هیچکس نیمده اومدم روی صفحه ی کامپیوتر بزنم که سه نفر با اون پسره اومدن یک زن و دو مرد دستم رو از طرف کامپیوتر دور کردم که اومدن روی صتدلی های باقی مونده نشستن__ معرفی نمیکنید من هیچکس رو نمی شناسم اول از همه پسره خودش رو معرفی کرد +جاستین ۳۰ میشه گفت بادیگارد گروهم × اسمم من هم رووت هستش و ۲۷ سالمه و مثل جاستین بادیگاردم *من هم آلوین ۳۵ سالمه __ بزار حدس بزنم تو با کامپیوتر کار میکنی یعنی به حساب هکری درسته *عام.. اره درسته ÷ هی هی من رو یادتون رفت منم آنتونی و با بدبختی میگم شبیه جاستین و رووت بادیگاردم یعنی از
گروه مراقبت میکنم و (بنده با کمبود اسم مواجه شدم🤚🥲) ۳۴ سالمه __ عام خوشبختم منم فک کنم آشنایی دارید باهام ،( آلوین لبتاب رو برگردوند سمتم که دیدم تمام مشخصاتم روی لبتابه)+ خانم راشل بل ۲۵ ساله تا اونجایی گه من تونستم اطلاعااتی ازتون به دست آوردم و فقط اینا دست گیرم شدن که پدر و مادرتون وقتی گوچیک بودین از دست دادید و در سن ۱۶ سالگی جزو SI شدین که از نظر من شما خیلی کوچیک بودین و کارت های شناسایی زیادی با اسم های مختلف دارید و توضیحی براش دارید __ (یک لبخند زدم و شروع کردم به حرف زدن) من اون موقع به پول نیاز داشتم و مجبور شدم برای اون ها کار کنم و کوچیک بودم و زیاد چیزی نمی فهمیدمم که دارم چیکار می کنم اونا به من گفتن افراد خوب رو نجات میدم و به افراد خوب کمکم میکنم ولی در اصل داشتم راه رو برای خلافکارا باز می کردم تا اونها بتونن هر کاری میخوان بکنن و کارمند هاشون رو بازیچه قرار می دادن + اها درسته خوب راستش ما میخوایم به شما درخواست همکاری بدیم ولی فقط یک مشکل داره ک
دستمزدمون یک مقداری کمه __ ب چقدره ؟ + آم تقریبا هزار دلار __ خوبه حداقل پول خورد و خوراک و ترم دانشگاهم رو میده البته باید اضافه کنم که من برای پول کار نمی کنم و دست مزد من نجات آدم های خوبه نه بد + خوشم اومد ولی ما نیاز داریم تا بیشتر باهم باشیم تا بتوتیم به هم اعتماد کنیم به خاطر همین جلسه ی امروز کافیه از طریق جاستین باهم در ارتباطیم و روز قرار ها رو از طریق جاستین بهتون خبر میدیم ،(بعد از چند دقیفه خداحافظی ریچل به سمت باشگاه میره ) + در ظاهر دختر خوبیه ولی من به کسی که تا الان چند تا هویت برای خودش درست کرده شک دارم یعنی اون توی کارهای هک کردن و کارای کامپوتر خوبه به خاطر همین زمان می خوایم تا باهاش آشنا بشیم (جاستین ) منم باهاش موافقم الان ساعت هفته و مطمئن رفته باشگاه میرم دنبالش ( جاستین با ماشین میره و وقتی می رسه همون آن ریچل میره توی سالن ورزشی ) (جاستین آروم از ماشین پیاده میشه و دنبال ریچل میره )__بعد از جلسه رفتم طرف باشگاه توی ساعتم جی پی اس گذاشتن یعنی فکر کردن نمی فهمم خودم رو به نفهمی زدم که انگار از هیچی خبر ندارم و رفتم توی

باشگاه میدونستم یکی دنبالم هست لباسام رو عوض کردم و دستکش های بوکس رو توی دستام کردم و شروع کردم به تمرین (بعد از ۱۰ دقیقه تمرین ) + دنبال ریچل تا توی باشگاه رفتم داشتم تنرین هاش رو می دیدم حواسم و نبود و دستم خورد به دسته ی طی و افتاد زمین از جام تکون نخوردم بلکه فک کنه با انداخته __ بیا بیرون میدونم اومدی دنبالم لازم نکرده اون پشت مثل ماست بمونی و تکون نخوری (دیدم نیند خودم رفتم و پرده رو کشیدم اونور __لبین من یک حرف رو یک بار میرنم (ساعتم رو در آوردم و کف دستش گذاشتم ) __از این کارا نکن دیگه چون من بدم یکی دنبالم کنه و کارام زیر نظر داشته باشه جی پی اسش رو در بیار و بدش من بدم میاد توی کادویی که مامانم داده جی پی اس بزاری بعدشم از من مطمئن باش به دوستت بگو به من شک نکنه + و....وایسا ببینم تو شنود گذاشتی __ نه از رفتاراتون معلومه هر کس بود معلوم بود تو خیلی ضایع بودی اون موقع که من دستم رو میز بود جی پی اس رو بهش وصل کردم حالا درش بیار و بدش به من (جاستین با چشمای گرد جی پی اس رو در میاره و ساعت رو به ریچل میده و همراه با ریچل میاد داخل ریچل شروع
میکنه به تمرین کردن و جاستین روی یکی از صندلی های تماشاچی ها میشینه ) +تو چطور فهمیدی که من جی پی اس گذاشتم __خوب از کسی که تو SI کار کرده انتظار نداری که چیزی ندونه +حق با توعه ولی من تمام استعدادم رو به کار بردم __خوب حالا منم میگم استعداد کمه و باید بیشتر تلاش کنی شاید یک فرد عادی نفهمه ولی تو باید کارت در حدی خوب باشه که حتی اونایی هم که حرفه ای هستن نفهمن
خیلی بدی لایک و کامنت نمبزاری خیلی زحمت کشیدم
هنوز لایک نکردی؟؟؟ دوسستون دارم )نتیجه کارتون دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام صوییتی💖
دلت میخوای ایدل بشی؟
کمپانی y.h (햐) ایدل میخواد🥺
فقط کافیه توی یکی از تستام به اسم (کمپانی y.h (햐)) کامنت بدی و یه تست بسازی به اسم(بیو من برای کمپانی y.h) 😉
شرایط کامل تو تستمه😉
_او میجو_
سلام عزيزم چشم می خوانم اگه خوشم اومد پیام میدم
🌹
خوشحال میشم تو مهمونیم حضور داشته باشی 💜