
حالم خوب نبود ببخشید دیر گذاشتم
(پاشدم دیدم کلی وسایل و تجهیزات پزشکی بهم وصله جیمین پشت شیش بیرون وایستاده حالم خوب نبود چشام سنگین شد و خوابم برم ) جیمین : اقای دکتر حالش خوب میشه . دکتر : شانس اوردی زنده مونده برو خداروشکر کن یه هفته باید تو ارامش بمونه تو بیمارستان جاش خوب نیست بهتره یه جای خلوت و سکوت باشه فردا میتونسدش ببید خونه ولی هرروز باید به دکتر بگین که برای معاینشون بیان . جیمین : مرسی اقای دکتر فقط حالش خوب میشه . دکتر : بله ولی با مراقبت . ( فردا ) ( چشامو باز کردم نمیدونم جریان چیه ولی الان میدونم که زندم .) ا/ت : ج.....ج..... جیمین : هیییسسسسسس هیچی نگو فقط اماده شو بریم خونه من یعنی خونمون . ا/ت : اهوم . جیمین : گرسنته . ا/ت : خیلی دلم استیک میخواد . جیمین : خودم برات تو خونه درست میکنم ☺️.
ا/ت : چه اتفاقی افتاده ته اونجا چیکار میکرد اعضا ....... جیمین : خیلی خیلی مفصله بعدا بت میگم . ا/ت : باشه . جیمین: رسیدیم . ا/ت : به این زودی . جیمین : اره ☺️😂 بزار کمکت کنم پساده بشی . ا/ت : نه نیاز نیست خودم میتونم . جیمین : باش . ( تا یه قدم برداشتم پام حسابی پیچ خورد ) جیمین : که نیاز نیست. ا/ت : امممممم 😁. ( رفتیم تو کسی خونه نبود خونه خیلی بهم ریخته بود انگار خیلی وقته تمیز نشده ) ا/ت اینجا چخبره لیا کو . جیمین : بعدا میگم خودم الان جمع میکنم . ( منو برد اتاقمون نشستم رو تخت و دراز کشیدم چشام سنگین شد نیم ساعت بعد صدای جلیز و ولیز گوشت بیدارم کرد ) جیمین : بیدار شدی ببین عشقم چی برات اماده کردن . ا/ت : مرسی چه همه جا تمیز شده تو تمیز کردی . جیمین : راستش نه خدمتکار انجامش داد 😂😁.ا/ت : اوکی . ( میز و چید و نشستم رو صندلی بوی استیک دیوونم کرده بود ) جیمین : بفرمایید . ا/ت : مرسی عزیزم زحمت کشیدی میشه همین جوری که غذامو مسخورم جریانو برام توضیح بدی. جیمین : باشه ببین جریان اینه که سوا همون رفیق تو برای یه رئسی کار میکنه ته لیا هم برای سوا خب حالا اون ریس کیه سوا اومده وضعیت مالی منو تو رو به ریسش گفته رئسم برگشته گفته که اگه بتونی کل دارایشونو بالا بکشی پنجاه درصدشو میدم بت بعد دوتا هم برات زیر دست میرارم که راحت کارتو انجام بدی اون زیر دستا هم
لیا و ته هستن کنه اسماشونم فیکه اسم واقعی ته چانگ سون وو هستش لیا هم پارک چا میون هستش که اومده بودن مالمونو بالا بکشن که هر جفتشون دستگیر شدن و سوا هم دستگیر شد ولی رییس فرار کرد و الان همه جا تحت تعقیبه اره دیگه همین . ا/ت : خوب اینا به کنار الان اون چا میون چرا باعث جداییمون شده بود پس اون روز توبا کی حرف میزدی . جیمین : من اون شب با مامانم صحبت میکردم بعدش این دختره برام کلی ت.ح.د.ی.د. م.ر.گ ارسال میکرد و حتی گفت ممکنه تو رو هم ازم بگیره و برام عکسای ج.س.د میفرستاد اون میخواست با ازدواج کردن من تمام مالمو ازم بگیره من فردا قراره برای طلاق و شکایت برم پیش پلیس تو هم میای . ا/ت : اها باش من با این حالم به نظرت فردا میتونم بیام . جیمین : نه پس خودم تنها میرم اها راستی گوشیم از دیروز خاموشه اعضا حتما نگرانم شدن
باز روشنش کنم ...........هههههههههه . ا/ت : چیشد . جیمین : ۸۶ تماس بی پاسخ دار و ۳۶ پیام نخونده از اعضا بزار بهشون زنگ بزنم ........
پارت بعد شرط نداره ولی با کامنت گذاشتن خوشحالم کنین
بای ........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود☺
ممنون 👈🏻👉🏻
خدارا شکر
بالاخره به حرفم گوش داد(گفته بودم جای حساس کات نکن😁😁)
عالی بود
😂😂😂😂 ممنون از لطفت 😍
پارت بعدی کی میاد
عالی بود
ممنونم 😍✨
خواهش
میدونستی چقد دوست دارم؟
عالی هستی و خواهی بود!
عالی بود پارت بعدی زود بزار❤
و لطفا زیاد بنویس
تشکر😍🥰
مرسی عزیزم منم دوست دارم 😍 حتما سعیمو میکنم زود بزارم ولی به دریام زیاد شده وقت نمیکنم ببخشید 🤕
اوک