7 اسلاید صحیح/غلط توسط: ☆♡ƙҽɳყα♡☆ انتشار: 3 سال پیش 49 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
من اومدم با پارت دو
(داستان از زبون یونگ)
سوهو خیلی گرسنه اش بود الان دقیقا ساعت 8 و 20 دقیقه ست و غذا هنوزی نرسیده مجبور شدیم بریم بیرون غذا بخوریم لباس پوشیدم و داشتم تن یونا لباس میپوشیدم سوهو دم در منتظر بود هی غر میزد چرا نمیای اعصابم رو خورد کرد انقدر گفت و بهش گفتم●بسه چقدر غر غر میکنی😑
(لباس یونگ👆)
یونا بغله سوهو بود و کلی تو راه خندیدیم و قرار شد بریم شهر بازی غذامون رو خوردیم و رفتیم سمت شهر بازی تا ساعت ۱۱ و ۳۲ کلی توی شهر بازی ، بازی کلی بازی کردیم و خسته و کوفته بر گشتیم خونه یونا زیاد خوابیده بود هررکاری کردم نخوابید ننو سوهو هم رفتیم توی اتاق من اتاق سوهو خیلی سرد بود کلی گیتار زدیم و من خوندم و خندیدیم و صحبت کردیم سوهو هم عین من ایرانی بلد بود اول من گیتار زدم و سوهو خوند سوهو اهنگ بی احساس شادمهر عقیلی رو خوند و اهنگ دختر پاییز رو برای من و یونا خوند(یونگ و یونا متولد پاییز هستن) منم اهنگ نگارم از حجت اشرف زاده و اهنگ قاضی شادمهر عقیلی رو خوندم وقتی سوهو داشت اهنگ دختر پاییز رو میخوند من گیتار میزدم و سوهو مسخره بازی در میورد
ما روزای تعطیل کلا خوشگذرونی داریم ما ۳ روز دیگه تعطیلیم و هر روز هینجوری خوش گذرونی داریم داشتیم باهم اهنگ هر وقت که بودی رو میخوندیم که یونا رو تخت خوابش برد و سوهو هم تو بغل من خواب بود (ساعت ۳)اروم سوهو رو گذاشتم کنار یونا و سرش رو گذاشتم روی بالشت سوهو خیلی سنگین بود دستم درد گرفت رفتم گوشیمو از روی میز برداشتم و با دایانا و میا صحبت میکردم که یواش خوابم بردم پیش سوهو و یونا
#صبح شد و سوهو یونا روی تخت نشسته بودن تا یونگ بیدار شه (ساعت ۱۲)یونگ اروم اروم بیدار شد و سوهو گفت: ¥اونی امروز قراره ما رو کجا ببری؟😇
●فعلا هیچ جا قراره جونگکوک بیاد اینجا بهش اهنگ ایرانی یاد بدم ¥باشه ولی بعدش بریم😟●باشه
#بلند شدن و صبحانه خوردن و خونه رو تمیز کردن و یونگ داشت با سوهو درس کار میکرد سوهو جدیدا علاقش نسبت به درس بیشتر شد(بقیه داستان از زبون کوکی) لباسمو پوشیدم و گیتارم رو گرفتم ساعت دیگه 2 بود مطمئن بودم دیگه خواب نیستن رفتم دم در خونشون زنگ ایفون رو زدم ¥بله بفرمایین؟ ■سلام قرار شد من امروز بیام اینجا و خانم یونگ به من گیتار زدن و اهنگ فارسی خوندن رو یاد بده ¥باشه بیا تو■در رو زد و منم رفتم تو خونه رفتم جلوی در ورودی در رو باز کردن ●سلام خوش اومدین■ممنونم
وارد خونه شدم و خونه شون خیلی تمیز بود بر عکس خونه من وقتی داشتم به این فکر میکردم که خندم گرفت یونگ و داداش به من با تعجب نگاه میکردن ●ببخشید چیزی شده؟■نه ●سوهو داداشی برو گیتار منو بیار ¥باشه■من گیتار خودمو هم اوردم ●چه خوب ¥بگیرش اونی ●ممنونم اهنگ مورد علاقتون چیه جئون جونگ کوک ■میتونین به من بگین جونگ کوک اهنگی که دوست دارم خب خیلیا هاست●باشه هر کددم رو که بیشتر دوست دارین بگین■ خب اهنگ سلام اخر احسان خواجه امیری ●پس این اهنگ رو گوش میدین■بله ولی معنیش رو نمیدونم😹●😹😹 #یونگ زد توی گوگل و نوت های اون اهنگ رو با پیدا کرد و زد و میخوند
بعد از6دقیقه و11 ثانیه اهنگ تموم شد ■واو چقدر زیبا میخونید😍●ممنونم حالا من اگه با ورژن گیتار خوشتون میاد بهتون یاد بدم ■بله عالیه (بقیه داستان از زبان یونگ) ساعت 5 شد و 3 دقیقه اهنگ رو با ورژن گیتار بهش یاد دادم و با اینکه برای اولین بار زد خیلی خوب بود ماهم میخواستیم بریم بیرون یه چیزی بخوریم و سوهو خیلی اسرار کرد که جونگ کوک هم بیاد ●اگه سختتون نیست لطفا بیاین!■باشه
به سوهو گفتم بره لباس بپوشه و تیشرت یونا رو هم تنش کنه تا موقعی که سوهو بیارتش با جونگ کوک یکم حرف زدم ●میشه اگه سوهو خواست باهاش برین جایی برین؟با هیچکی به اندازه شما خوب نیست از وقتی مادرم مرده و پدرم ولمون کرده با اینکهدمیخنده همش الکیه ممنون میشم بهش اهمیت بدین ■باشه☺🙂●ممنونم💕
●من اینو پوشیدم و سوهو خیلی خوش تیپ شده بودن😍
¥اونی خوش تیپ شدم؟●عالی شدی داداشی😍😍😍¥ممنونم💕
#منتطر بودن تا جونگ کوک حاضر شه بیاد برن و یه تیشرت ابی خیلی ملایم پوشید و روش یه پیرهن یکم پر رنگ تر از تیشرتش روش پوشید و یه شلوار لی ابی ملایم هم پوشیده بود ■خووب شدم؟😐●¥خیلییی ■ممنون ¥اونی این چیه پوشیدی تو این سرما یخ میزنی ها ●وای خیلی بدم شدم نه؟لباس گرمتری ندارم دیگه همه شون رو ماشین لباس شویی داره میشوره ¥نه خیلی خوب شدی ولی سردت میشه ■چقدر خوشگل شدی یونگ●ممنونم
#یونگمو هاشو افریقایی بافت (یعنی همش رو بافت)
و رفتن نودل و پاستا سفارش دادن با کیمچی تا بیارن کلی خندیدن و صحبت کردن یونا همش بغل کوک بود و خیلی دوسش داشت
غذا رو خوردیم و رفتیم کنار دریا و رفتیم سوار کشتی متوری شدیم و کلی خندیدیم و صحبت کردیم و قرار شد فردا و پسفردا هم کوک دنبالمون بیاد تقریبا صمیمی شدیم بهش میگفتیم کوک و اونم به من به جای اینکه بگه خانم یونگ یا پارکیونگ میگه یونگ دیگع فکر میکردم خیلی با کوک صمیمی شده بودم بغلش میکردم وخیلی صمیمی تر حرف میزدم بعد ار کلی تفریح ساعت 8 شب بود بیرون شام خوردیم و باز رفتیم خونه من سوهو و کوک تو اتاق سوهو خوابیدن منو یونا هم تو اتاق من
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بود❣️💝😍
مرسی عسلمم💕💕
اونجا که گفتم سه دقیقه اهنگ رو بهش یاد دادم معنیش این نیست تو سه دقیقه بهش یاد دادم منطورم اینه ۳ دقیقه از اهنگ رو بهش یاد دادم و ببخشید اگه کلی اشتب نوشتم سر کلاس بودم
خیلیییییی خوبهههه عالییههههه حرف نداره پارت بعد و لطفا بزار😁🤩🙏💜💙❤🧡💛💚
چشم عزیزم💕
مرسییی🤩
خواهش💕