اتفاق های ترسناکی که برای من افتاده 😐

اولین اتفاق روز اول تنهاییم افتاد: مثل همیشه رو مبل داشتم با گوشیم ور میرفتم که یکی در زد رفتم پشت در دیدم یکی پشتشو کرده به چشمی در یعنی من پشت کله اش رو میدیدم منم هی پرسیدم کیه کیه جواب نداد منم زنگ زدم به نگهبان سر کوچه تا نگهبان نزدیک خونه شد اونی که پشت در بود غیبش زد 😬

دومین اتفاق سه روز بعدش افتاد سر ساعت چهار صبح بود که احساس کردم یکی تو خونه داره راه میره منم گشتم دنبال صدا رفتم طبقه بالا دیدم یه موش گنده تو اتاقم مرده 😩 تا حالا سابقه نداشت موش ببینم تو خونه اما این دفعه دیدم

و سومین اتفاق دیشب بود که یکی پیام داد به من که ساعت دو یه اتفاق برات میوفته منم دیگه استرس گرفتم و با دویتام حرف زدم بیان پیشم در و پنجره هارو هم قفل کردم و دقیقا همون شب ساعت دو برقا رفت 😵 اتصالی کرده بود زنگ زدیم به یه برق کار اومد درستش کرد و رفت

سخنی با ناظر : ناظر عزیز مرسی که انقدر خوبی 😅❤

اسلاید اضافه 😐😐😐

فالو لایک کامنت یادت نره خوشملم میسی ❤