ادامه ی داستان........ ❤️
یه خلاصه ای از پارت قبلی :
تهیونگ بعد از شنیدن حرف های بانو نایا، اشک توی چشماش جمع شد و صورتش به شدت قرمز شده بود و هر لحظه ممکن بود از شدت فشار عصبی قش کنه!
تهیونگ اصلا منتظر نموند تا بانو نایا حرف اخرش رو کانل بگه! شاید اون حرف به نفع تهیونگ میبود 🤷🏻♀️
تهیونگ با تمام سرعت با اسبش به سمت قصر میرفت! همش با خودش میگفت : نه! همچین اتفاقی هرگز نباید بین اونها بیفته! من هیچوقت نمیزارم!
تا اینکه تهیونگ به ورودی مرز های ژاپن رسید، از اسبش پیاده و شد و به سمت نگهبان ها دوید! ( عکس بالا چه طوره؟ 😁)
نگهبان ها بعد از چند دقیقه به او اجازه ی ورود دادن و تهیونگ به سمت قصر رفت!
به محض ورود تهیونگ به قصر، بانوی اعظم ژاپن جلوی تهیونگ رو گرفت و به تهیونگ تعظيم کرد و گفت : عالیجناب برای چی به اینجا امدید؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
پارت بعدو بزارر🙁🙁
سلام
این اکانتم پاک شده و دیگه باهاش کار نمیکنم در صورتی که خواستید میتونید به اکانت جدیدم سر بزنید ادامه ی داستان تهیونگ و دختر عجیب غریب و فصل دوم وليعهد تهیونگ و بانوی جوان در راهه
من پارت نهم رو پیدا نمیکنم میشه بفرستی ❤️
اول پارت سیزدهم، پارت نهم هستش
مرسیی🤍✨
وای پارت بعد رو لطفا زودتر بزار 💜💜💜
حتما 🦋❤️
و منی که همچنان منتظر ادامه مم🥲🥲🥲🥲🥲🥲
خیلی بد کات می کنی 🥲💔
راستی عکس این سری رو از پادشاه ابدی برنداشتی ؟ 🤔آخه تو پادشاه ابدی همچنین صحنه ای بود که لی مین هو با این لباس و همین ژست بود 🤔
واقعا؟
نه از اون برنداشتم.
اوکی 😁
خیلی خیلی عالی بود 👍💞 پارت بعدی رو میخوام😭🙂
❤️❤️
عالی🥰🤩👏
🌹🌹
سلام داستانت عالیه🤍✨
میشه بعداز اینکه تمومش کردی یه دونه از همینا برا جین بسازی🙏❤️
بله حتما🦋
من پارت نهم رو پیدا نمیکنم میشه بفرستی❤️
واایی این تهیونگ خودمونه چقد جذاب شده