این تست رو برای بار دوم و دومین امید برای منتشر شدنش😐😹✌
رسیدیم به کمپانی....دل تو دلم نبود . هر قدم که راه میرفتم ضربان قلبم دو برابر میشد . آیندم تا یک دقیقه دیگه معلوم میشه . با منیجر و هوسوک رفتیم سمت دفتر مدیر .
تق تق تق. در رو باز کرد . داخل شدیم و منیجر کل ماجرا رو تعریف کرد . مدیر یه نگاهی به هوسوک کرد و بعد نگاهی به من . هوسوک گفت: آقای مدیر من هم میخوام از کمپانیمون خارج شم و به زندگی با ا.ت ادامه بدم لطفا موافقت کنید . منم سر تکون دادم و به مدیر نگاه گردم . سکوت محض. این استرس زا بود . دستش رو زیر چونش گرفت و فکر میکرد. من و هوسوک از استرس نزدیگ بود سکته کنیم . پاشد . دست هاشو بهم زد و گفت خیله خوب خانم کیم ا.ت شما میتونید از کمپانی خارج شید اما قبلش باید قرار داد رو نقض کنید و وسایلتون رو از اینجا خارج کنید . هوسوک یه هوییییی گفت و از خوشحالی مدیر رو بغل کرد و ازش تشکر کرد . منم تعظیم کردم و ازش تشکر کردم . تمام کارهارو انجام دادم و هوسوک هم کمکم کرد که زودتر تموم شن . وسایلم رو برداشتیم و سمت خونه هوسوک حرکت میکردیم . داشتیم از کمپانی خارج میشدیم و سمت ماشین میرفتیم .
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)