که یهو دوتا مرد گنده جلوم سبز شدن و گفتن:هرچی داری بده به ما وگرنه این گوله.....نصف حرفش موند که یهو زمین خونی شد یه پسری بود که به من گفت: برو تا بهوش نیومدن منم گفتم: ممنون آقا از زبان تهیونگ: داشتم میرفتم خوابگاه تا خبر جدید رو به اعضا بدم که دیدم یه دختر خیلی کیوت و خوشگل رو دوتا مرد گرفتن منم از پشت یه سنگ برداشتم و زدم توی سر مردا وبه دختره گفتم برو تا به هوش نیومدن اونم گفت ممنون آقا منم سوار ماشین شدم و رفتم به سمت خوابگاه حرکت کردم. رسیدم خوابگاه رفتم تو اتاقم یه لباس راحتی پوشیدم و رفتم تو سالن دیدم همه توی سالن هستن به جز شوگا هه حتما خوابت رفتم وبه اعضا گفتم که قراره یه عضو جدید برای گروه بیاد و اونا هم شده بودن این این استیکر 😯(نویسنده کرم داره 🤣) (عکس هانا )
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
😘