ღ𝕀 𝕙𝕒𝕧𝕖𝕟'𝕥 𝕥𝕠𝕝𝕕 𝕪𝕠𝕦 𝕪𝕖𝕥°ღᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ 3 پارت

بریم برای شروع لطفا اول لایک کن🙂🕊🤍⛓

جونگ کوک رو دیدم اون.‌..اون اینحا چیکار میکنه پدر:جونگ کوک ت..و اینحا چیکار میکنی😰 ^بابا یعنی شما مافیا هستیم بوعه یو آندوئه 🥲🥲چرا چرا بهم نگفتین چرا بدون اینکه ب ما چیزی بگین داشتین میرفتی هو هق هق پدر:عزیزم گریه نکن (نکته:مادرشون تمام مدت داشت نگاهشون میکرد) برات توضیح میدم باشه ما دلیل داشتیم می‌خواستیم از شما دوتا مواظبت کنیم می‌خواستیم بریم آمریکا تا باهاشون حرف بزنیم دس از سرمون بردارن مادر:عزیز دلم پدرت راست میگه لطفا گریه نکن ^اما اما من و ا.ت جیمشدیم چرا ما رو با خودتون نبردین چرا مادر:اونجا براتون خطرناک بود ما نمیتونستیم شماهارو وارد این بازی کثیف کنیم ^من نمیزارم شما ها تنهایی برین منم میام اگ نزارین بیام همه چی رو ب ا.ت میگم و نمیزارم برین پدر:کوک ما صلاحتو میخوایم اگ واست اتفاقی بیوفته من و مادرت نمیتونیم هرگز خودمون بخشیم ت نمیتونی با ما بیای ^اما من میام هرجوری شده حتی اگ شما برین من غیر قانونی میام👤مادر:فقط ب ی شرط میتونی بیای اینک ب هیچ کسی هیچ چیزی نمیگی و ب حرف ما گوش میکنی اونجا خطر ناک تر از اون چیزی هس ک فکرشو میکنی ^ب..باشه『پایان فلش بک 』£یعنی پدر و مادرتون مافیا بودن ^ بله £ب ا‌.ت گفتین^ن هنوز ولی میخوام بگم £پس ک اینطور مادر پدرم پس چی ^اونا هم وقتی خبر رو شنیدن شکه شدن و نگران تا همین ۶ ساعت پیش اینجا بودن من فرستادمشون برن تا استراحت کنن گفتم خودم مراقبتون هستم هرچی نباشه شما این همه سال از خواهر من مراقبت کردین من واقعا از صمیم قلبم از تشکر میکنم(داره میشینه تا تعظیم کنه) £ن این چ حرفیه لطفا بلند شین منو شرمنده میکنین ا.ت هم طی این همه سال زیاد ب من کمک کرده یجورایی ت همه حال کنارم بوده ^من واقعا ازتون ممنون شما لطف دارین ولی میشه ی سوالی ازتون بپرسم £بله حتما لطفا با من راحت باشین آخه معذب میشم رسمی هستین 😅 تهیونگ صدام کنین ^ مرسی پس من راحت باهات صحبت میکنم £ فقط ی چیزی من چی صداتون کنم ^میتونی هیونگ بگی بهم £مگه چند سالته^۲۹ ا.ت بهت نگفته £واقعا ن تا الان از سن شما بهم چیزی نگفته ^ پس ک اینطور £ عااا آره ^پس من سوالم رو ازت میپرسم میشه بهم بگی ا‌.ت ت این مدت ک باهات بوده چیا بهش

گذشته £آره حتما خوب اون بیشتر وقتا میخنده ولی خنده هاش الکی هستن من اونو خیلی خوب میشناسم چون از خیلی وقت پیشه میشناسمش اون نویسنده هست فکر کنم بشناسیش اسمش wvn هست ^ چی اون واقعا wvn هس £آره ^ عه پس طرفدار خواهرم بودم خبر نداشتم😂£ آره 😂(خلاصه کنیم همه چیز در مورد ا.ت رو گف اگ میخواستم بنویسم زیاد میشد🤌😐) برگردیم ب زمان اصلی یعنی ۴ ساعت بعد از زبون ا‌.ت ♡ت..تهیونگ 🥲🥲بهوش اومده خ.ا.ک ت س‌.ر.ت ع.و.ض‌.ی ب.ی.ش.ع.و.ر میدونی چقد نگرانت بودم واقعا ک £^😐😐 £ مرسی حالم خوبه ت خبی ♡عا راستی خوبی £ن😐♡ باز ت رو فاز گرف £ انگار ن انگار تازه از کما در اومدم اینجوری ب کسی ک تازه از کما در اومده تبریک میگی😐^راست میگه ا.ت واقعا این چجور رفتاریه ♡ ت ساکت بحث شخصیه £ چرا جبهه میگیری😐 ♡فقط ۴ ساعت نبودم رفیق شدین 😐£^ ن ♡ باشه بابا حالا جدا از شوخی خوبی درد نداری £ ن ببخشید نگرانت کردم🙂♡ اشکال نداره خودتو ناراحت نکن بیا بغلم £ اوهوم #بغلش خیلی بهم آرامش میده🙂💞@هر موقع بغلش میکنم احساس آرامش زیادی میگرم خیلی خوبه^ اوهوم انگار ن انگار من اینجام 😐♡ خوب ک باشی ^میدونی قبلا زبون دراز نبودی😐 ♡آره ولی من فرق کردم🤌😐💔^معلومه🙂£ من کی مرخص میشم حوصلم سر رفته ^حدودا دو هفته بعد £چییییی(داد) ♡آروم کر شدم داوشم😐🔪£بیانه ^ خوب اگ زودتر خوب شی ک زودتر هم مرخص میشی ولی راستی ا.ت♡بله ^ت wvn هستی ♡ت از کجا میدونی 😐تهیونگ 😐🔪قسم آخرتو بخون £ا‌.ت بخدا غلط کردم نگا اون برادرتع حق داره بدونه توروخدا منو ول کن من طاقت ندارم نگا تازه از کما در اومدم اصن اگ نزدیکم بشی دوباره میرم ت کما منو بیخیال ولم کنی ی وقت نزدیک نیای یا^ چرا انقد ازش میترسی🤨😂 £ ت نمیدونی اون خطرناکه گف اگ ی بار دیگ ب کسی بگم زندم نمیزاره ♡ بنظرت ایندفعه چ بلایی سرت بیارم خوبه دفعه قبل ک زدم دستت در رفت ^ ت واقعا همچین کاری کردی £ حتی بدتر از اون ^ پس من میرم بیرون مراقب خودت باش £ هیونگ نرو توروخدا تنهام نزار من از این میترسم ♡ خوب آقای کیم بنظرتون باید چیکار کنم £ یا اونجوری صدام نکن ترسناک میشی

♡ اومدم £ ن نیا تورو جدت نیا ♡ انتخاب کن یا گوشتو میکشم یا £ یا چی😰 ♡یا ..£ ده دق مرگم کردی د بگو ♡یا د.و.س پ.س.ر.م میشی £ غلط کردم ولم کن ی لحظه وایسا چی گفتی الان ♡ک.ر.ی😐 من حرفمو دوبار تکرار نمیکنم 😑£ آخه یعنی چ..ی هع ( ببینم چیکار کردی بچم سکسکش گرفت😐🔪♡تقصیر من چیه خودت اینجوری مینویسی من"دختره پرو شیطونه میگه بزنم بکشمت ♡ خودم میدونم هستم😌من " الحق ک شخصیت دس ساخته خودمی😌👌💕)♡مگ چقد شکه شدی ک سکسکت گرف وا نگا آیگو این باز قرمز شد نگا نگا😐 £ میشه هع منو هع تن هع ها بزاری هع £ شبیه این دخترا ک بهشون درخواست میدی خجالت میکشن شدی باشه باشه رفتم £ در هع رو ببند هع ♡ آیگو بستم 😐🤲 ♡ برم یچی بخورم از حول این بشر هیچی نخوردم آخ دلم برای شکمم میسوزه اشکال نداره عزیزم الان بهت غذا میدم [بنده خدا مشکل داره جدیش نگیرین 😐😂] @رفتم سمت کافه تریا بیمارستان خوب ببینم چی داره آها این خوبه ♡ ببخشید ی چیکن سوخاری ۶ تیکه با قارچ سوخاری و سیب زمینی نوشابه مشکی با استیک نیم پز * میبرین یا یا همینجا میل میکنین راستی چن نفرین ♡ ن همینجا میخورم و اینک خودمم *واقعا خودتون میخواین این همه رو بخورین😐😶♡ بله @رفتم رو میز نشستم چرا تعجب کرد آدم شکمو ولی خوش اندام ندیده 😐💔 یذره ت گوشیم رو نگا کنم ببینم چ خبره الان ی ۵ روزه قسمت بعد وبتونم رو نزاشتم خاک عالم ت سرم چقدر کامنت چقد گفتن قسمت بعد خاک عالم ب کل یادم رف اوضاع قارشمیش میشه (امیدوارم فهمیده باشین چی گفتم 🤌😐)ای خدا باید زودتر برم خونه قسمت بعد رو آماده کنم هعی چقد کار رو سرم ریخته🤌🥲💔 (پیام جدید از طرف پیرزن غرغرو)باز این پیام داد😐( همون کلاراس)*زود بیا خونع اگ نیای بهت نمیگم خوانوادت کجان سریع بیای مگرنه من میدونم با ت ♡خدایا ب ما عقل ندادی ب این بده نمیدونه ک من پیداشون کردم 😂 غذام چرا نیمود بزار برم ببینم آماده شده( یکی دستوش گذاش رو شونش)♧ببخشید خانم لی ا.ت

بریم سراغ کوک از زبان کوک ^ فکر کنم حرفاشونو زدن برم ببینم چ بلایی سر اون بدبخت آورده تهیونگ £ او هیونگ اومدی ^ اوهوم بلایی سرت نیاورده ک چرا ی گوشه مث این ماتحم ( درس نوشتم😐) زده ها نشستی £ راستش ^ نکنه چیزی بدی گفتی یا بد زدتت £ ن..نه خوب راستش چیزه ^ چیه £ خوب اومد بهم گفتم دو راه داری یا گوشتو محکم میشکم یا ...^ یا چی نکنه ازت چیزی بدی خواسته £ نه نه ^ پس چی بگو نصف جونم کردی £ خوب بهم گف ^ صبر کن چرا قرمز شدی نکنه £ اوهوم همونو گف ^ گف ک ب.و.س.ش کنی😶£ ن.. ن گف باهاش قرار بزارم ^ چییییی( داد)£ او هیونگ آروم ^ عا باشه ولی چرا اینو گف اون دوست داش😐£ فکر کنم خودمم از تعجب سکسکم گرف بعد قرمز شدم آبروم رف🙂🤌🚶‍♀️^ آروم باش پسر اینا عادیه ولی یچیزی عادی نیس اوت دختر خیلی خجالتی بود😐£ واقعا اونو خجالت ن بابا ^ خیلی عوض شده کاش تنهاش نمیزاشتم ( بابغض) اگ من تنهاش نمیذاشتم و باهاش میموندم انقد عذاب و درد و ناراحتی نمی‌کشید همش بخاطر اینکه من با پدر و مادرمون رفتم و تنهاش گذاشتم 🥲🥲💔£ هیونگ این حرف رو نزن ت فقط میخواستی از پدر و مادرت محافظت کنی ت تقصیری نداره اصن آدما طی زمان عوض میشن از کجا معلوم اگ میموندی باز اخلاقاش عوض نمیشد باز ناراحت نمیشد و عذاب نمیکشید این اصلا عادی نیس ک انسان باشی و سختی نکشی میگن هرچی ک به راحتی ب دست میاد زود میره ولی اگ سخت تلاش کنی و واسش زحمت بکشی میمونه مثل ا.ت اون میتونست راحت باشه و ب حرف اون زنه گوش بده و دنبال شما نگرده و ی زندگی راحت داشه باشه اما اون شمارو انتخاب کرد و از اونجا بیرون اومد تا شما هارو پیدا کنه حالا ک همه پیدا کردید بیاید این چن سالو جبران کنین باید لحظات خوش بسازید بجای اینک غم گذشته رو بخورید بیاید بجاش آینده ی قشنگ تری بسازید و خوشبخت زندگی کنین و گذشته رو جبران کنید ^ حق با ت هس نباید افسوس گذشته رو بخورم و اون لحظات رو یاد ا.ت بندازم بجاش باید براش زندگی ای پر از شادی و خنده کنار مادر و پدر من و ت براش بسازم اون حق اینو داره ک زندگی شادی داشته باشه این همه سختی کشیده ولی از این ب بعد باید بخنده £ درسته ما با کمک هم خنده واقعی رو بهش برمیگردونیم ^ ازت ممنونم تهیونگ شی🙂🕊🤍⛓

خوب تموم شد ببخشید اگ کم نوشتم🤌🙂🕊🤍⛓ ممنون میشم نظرتو در مورد داستانم بگی🙂🕊🤍✌⛓ راستی تصمیم گرفتم بیشتر ادامش بدم🤌😌🕊🤍⛓