بعد از تقریبا دو ماه دارم بهت نامه می دم،داره همه اتفاقات اون شب یادم میاد چان!نمی دونم از این قضیه خوشحالی یا نه،داره همه اتفاقات اون شب یادم میاد!:«&یعنی چی که نمی تونی بمونی،تو قول دادی توی تولدم باشی،چرا یهو برات کار پیش اومد#گفتم که!کار سریعی برام پیش اومده،ات متاسفم من باید برم!&باش،من به وجودت نیاز ندارم بودن یا نبودنت!من بهت وابسته نیستم#خوبه!&چی؟!#خوبه که بهم وابسته نیستی،آدمای وابسته بیمار می شن!».بعضی اوقات گاهی حرف ها فراموش می شن،ولی اینو هرکسی می دونه که من فراموش کار نیستم،پس آخرین حرفی که ازت شنیدم روبه خوبی یادمه،شاید دیره ولی من تمام این مدت به این فکر می کردم،و در آخر به این نتیجه رسیدم که من یک بیمار هستم،بیمار وابستگی به تو،خیلی کشندست
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
قلمت دوست داشتنیه... :) ♡
خیلی ممنون،بازم می نویسم حمایت کن قشنگم:)
حتما ^^
امیدوارم آمارش بالا تر بره!