
سلام اینم از قسمت ۱۰ ببخشید یکم دیر شد 🤒🤕
رابین گفت یا الان یا هیچ وقت مری هم رفت تو اتاق در و بست گفت پس هیچ وقت رابین گفت غلط کردم فردا جواب بده مری اومد بیرون با رابین خداحافظی کرد و رفت مرینت رفت جلوی در ، درو باز کرد فَکِش افتاد زمیننننننننننننن
ی ماشین لوکس جلوی در بود مری خودشو ی بشکون گرفت چشاشو بست و گفت این یک خوابه مرینت بلند شو مرینت بلند شو بعد دوباره چشاشو باز کرد دید که نه واقعی آب دهنشو قورت داد رفت جلوی اون ماشینه راننده شیشه رو داد پایین به مری گفت شما؟؟؟؟؟ مری گفت من مهمون آقای آدرین آگراست هستم 😌😌
راننده گفت آدرین آگراست رو می شناسم ولی این ماشین مال آقای آگراست نیست مرینت یهو قیافش اینطوری شد😳😳😳 رفت جلوی در خونشون یهو آدرین از ته کوچه دوید دوید نفس زنان گفت واییی ببخشید دیر اومدم مرینت ی آهی کشید گفت اِییی آره یکم آبروم رفت ولی خب...... آدرین گفت آبروت رفت؟؟؟🤨🤨 مرینت گفت ولش کن بریم
مری با آدرین رفت کوچه بقلی به همون اندازه ای که ماشین جلوی در خونشون لوکس بود اونم لوکس بود آدرین درو باز کرد گفت بفرمایید بانوی من مرینت چشاش گرد شد گفت بانوی من😳(مرینت در فکرش:این تیکه کلام کت نواره هیچ کس هم غیر اون اینو نمیگه پس چطوری ادرین اونو بلده؟؟؟؟) آدرین گفت اوه نه ببخشید من این کلمه رو توی ی کتاب داستان خوندم حواسم نبود ببخشید فکرم پیشه داستانه بود مرینت =🤷♀️ سوار ماشین شدیم آدرین به راننده گفت راه بیُفت راننده گفتم چشم آقای آگراست و راه اوفتاد
من سمت چپ ماشین و آدرین سمت راست ماشین بود گفتم خب دیگه چه خبر از کاگامی جّون چه خبر (تو فکرش:دختره ی چندش 🤮🤢) آدرین گفت اه کاگامی 😕 کات کردیم (تو فکر آدرین :وای راحت شدم از دستش ) نمی دونم چرا ولی خوشحال شدم 😄 گفتم عیب نداره بلاخره حتما به صلاحت بوده آدرین گفت اوهوم خداکنه بعد ماشین وایساد آدرین دوید در و باز کرد برام رفتیم تو رستوران خیلی شیک بود خیلی هم خالی بود گفتم چرا اینجا انقدر خالیه گفت رزروش کردم گفتم یا علی باش بریم تو
رفتیم نشستیم ازَمون سفارش گرفتن ما سفارش دادیم من برای خودم ماهی سفارش دادم بعد آدرین گفت ی نوع دیگه هم بگو چون ماهی های اینجا کوچیکه فک نکنم سیر بشی گفتم باشه جَوگیر شدم گفتم کانیفیت اردک آدرین گفت منم فیله ی کوبه و ی مینی لابِستر و ....(کلی مخلفات دیگه) می خام بعد آدرین به نوازنده هایی که اون بغل وایساده بودم علامت داد اونا شروع کردن به نوازندگی آدرین بلند شد و به مرینت در خواسته
رقص داد😑 مرینت هم قبول کرد بلند شد و مثل رقصشون توی قسمت نیویورک باهم رقصیدن😍 بعدش غذاهاشونو آوردن مرینت غذا هارو که دید از بغل آدرین که در حال رقص بودن دوید سمت میز و نشست آدرین تو همون حالت رقص خشکش زد بعد مرینت گفت بیا بیا بیا بشین غذامونو بخوریم برای رقص وقت زیاده آدرین گفت چشم رفت نشست سر میز و شامشون رو خوردن
مرسی که داستانم رو تا اینجا خوندین 💫
قسمت بعدی رو ۳ روز دیگه می زارم 😁
امیدوارم خوشتون اومده باشه و نظر فراموش نشه🥰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
منو فکر کردم ادرین به مرینت درخواسته ازدواج داد 😑 دستت دردنکنه عالی هستی
💋🙏
سلام
کی پارت بعد رو میزاری؟؟؟؟
من خیلی وقته که منتظرم 🥺🥺🥺
در حال بررسیه🥺
عالی
عالیییییییییی بود 👍❤️😍😍😍😍😍
پارت بعدی را سریع تر بزار 😍😍😍😍😍😍
داستانات عالین لطفا داستان منم بخون و نظر بده
چشم
عالی داستان منم بخون😁❤
سلام عالی بود پارت بعد را زود تر بگذار راستی پارت یک داستان منم منتشر شد خوشحال میشم شما هم بخونید و نظر بدید ممنون💖
ببین اگه قسمتات ازین به بعد هر دونه از صحیح غلط هاش به اندازه پیام الان من نباشه دیگه نه نظر می دم ن دنبال می کنم ولی کلا داستانت قشنگ بود فقط میشه که آدین و مرینت هویت همو نفهمن و دختر کفشدوزکی و گربه سیاه هویت همو بفهمن یعنی گربه سیاه در کنار لیدی باگ باشن که یک دفعه هویت همو بفهمن نه مرینت در کنار آدرین گرفتی ممنوننننننن و اینکه ازین به بعد هر کدوم از صحیح غلط های داستانت به اندازه نطرم باشه وگرنه نه من نه نطر نه داستانت☺☺☺😃😁😆
منطورتو گرفتم چشم😄💝
ملینا جون عالی بود
😍
عالی بود اما بعدی رو زودتر بزار
چشم☺