سلام اینم از قسمت ۱۰ ببخشید یکم دیر شد 🤒🤕
رابین گفت یا الان یا هیچ وقت مری هم رفت تو اتاق در و بست گفت پس هیچ وقت رابین گفت غلط کردم فردا جواب بده مری اومد بیرون با رابین خداحافظی کرد و رفت مرینت رفت جلوی در ، درو باز کرد فَکِش افتاد زمیننننننننننننن
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
منو فکر کردم ادرین به مرینت درخواسته ازدواج داد 😑 دستت دردنکنه عالی هستی
💋🙏
سلام
کی پارت بعد رو میزاری؟؟؟؟
من خیلی وقته که منتظرم 🥺🥺🥺
در حال بررسیه🥺
عالی
عالیییییییییی بود 👍❤️😍😍😍😍😍
پارت بعدی را سریع تر بزار 😍😍😍😍😍😍
داستانات عالین لطفا داستان منم بخون و نظر بده
چشم
عالی داستان منم بخون😁❤
سلام عالی بود پارت بعد را زود تر بگذار راستی پارت یک داستان منم منتشر شد خوشحال میشم شما هم بخونید و نظر بدید ممنون💖
ببین اگه قسمتات ازین به بعد هر دونه از صحیح غلط هاش به اندازه پیام الان من نباشه دیگه نه نظر می دم ن دنبال می کنم ولی کلا داستانت قشنگ بود فقط میشه که آدین و مرینت هویت همو نفهمن و دختر کفشدوزکی و گربه سیاه هویت همو بفهمن یعنی گربه سیاه در کنار لیدی باگ باشن که یک دفعه هویت همو بفهمن نه مرینت در کنار آدرین گرفتی ممنوننننننن و اینکه ازین به بعد هر کدوم از صحیح غلط های داستانت به اندازه نطرم باشه وگرنه نه من نه نطر نه داستانت☺☺☺😃😁😆
منطورتو گرفتم چشم😄💝
ملینا جون عالی بود
😍
عالی بود اما بعدی رو زودتر بزار
چشم☺