داخل قطار پر بود از بچه های همسن و سال مانتره و هاردی و... توی کوپه مانتره گفت: بچه ها بیاید یه چالش هر کدوم بگید وقتی رسیدیم هاگوارتز اول دوست دارید کیو ببینید ؟ خودم کهههه هری و هرمیون . یالابگید شما ها کی ؟ مکث : من که بی صبرانه منتظر ملاقات با دراکو هستم🥳🥺 . جاستینا : هی منم همینطور . هاردی : من خیلی دوست دارم رون و جینی رو ببینم 😁الیزا :من که دوست دارم اول سالن غذاخوری هاگوارتز رو ملاقات کنم 🤣 . بچه ها گرم صحبت بودن که صدای سوت قطار اومدو قطار از حرکت ایستاد . یالا پیاده شید رسیدیم سریعتر تا به تاریکی نخوردین سوار کالسکه ها شید که اگر جا بمونید تا صبح باید تو ایستگاه یخ بزنید . هی شما تازه واردا با یکی از قدیمیا همراه شید تا بدونید کجا برید و چه کار کنید . دختر و پسر آقای هلمن سریع دستشون تکون دادن و یکصدا گفتن :مانتره الیزا!بیاید اینجا پدرم گفت با هم باشیم . بچه ها همه سوار کالسکه شدن و به هاگوارتز رسیدن از دروازه که وارد شدن هر چهارتاشون حس میکردن خواب میبینن اخه هیچ وقت تو خیالانشونم فکر نمیکردن یه روز واقعا به هاگوازتز برن . همه چیز همونطور بود که تو کتابا توصیف شده بود البته کمی زیباتر . هاردی : هی کی میتونیم هری و هرمیون و رون ببینیم . اونا چی درس میدن . دختر آقای هلمن : آمممم به زودی میبینینشون عجله نکنید . الیزا : نمیخواید یه چیزی بخورید اصلا الان میشه به سالن غذا خوری رفت ؟ پسر آقای هلمن :البته که میشه اول بیاید وسایلتون تو اتاقاتون بذارید و بعد میرم برای غذا . هاردی مکث شما با من به خوابگاه پسرا بیاید . مانتره ، الیزا ، جاستینا شما با خواهرم به خوابگاه دخترا برین . نیم ساعت دیگه همدیگه رو تو سالن غذاخوری میبینیم .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
یوهووو عالی
ممنوننننن😍❤
🍕🍔🍔
اجی بیا تو نظرسنجی مسابقه ام🍔
اومدم
مرسی اجی🍕
صادقانه پشم ها ریخت 😂
حق میدم🤣😐
عالی
ممنوون😍😍😍😍😘😘😘