

میراندا:خب الان تو چه دورانی هستیم؟؟ نارسیسا:دوران میراکلس از زبان نارسیسا: به میراندا ی نگاهی کردم تغییری نکرده بود ولی باید بال هامون رو مخفی میکردیم و لباس مناسب انسان ها رو بپوشیم

فکر نمیکنم انسان های این سیاره به ظالمی انسان های زمین باشن. در هر صورت ما الان به لباس و ی جایی برای موندن نیاز داریم پس تصمیم گرفتیم که بریم به ی هتل که نزدیک اینجاست.

تقریبا ساعت ۱۲ ظهر بود؛ من و میراندا ی تیکه پارچه پیدا کردیم تا باهاش بالامون رو بپوشونیم؛

بعدش هم رفتیم و ی اتاق از ای هتل گرفتیم.

میراندا در حالی که داشت بالاش رو باز میکرد گفت: سی سی(نارسیسا رو میگه)الان پول اینجا رو از کجا بیاریم. باید پول هتل رو بدیم یا نه؟؟ نارسیسا:خب منم ازت ی سوال دارم،مگه ما هنوز سنگ الکونیسو نداریم؟؟_بیا

میراندا در حالی که داشت بالاش رو باز میکرد گفت: سی سی(نارسیسا رو میگه)الان پول اینجا رو از کجا بیاریم. باید پول هتل رو بدیم یا نه؟؟ نارسیسا:خب منم ازت ی سوال دارم،مگه ما هنوز سنگ الکونیسو نداریم؟؟_بیا درستش کنیم، دستتو بذار رو سنگ.

میراندا دستش رو روی سنگ گذاشت و منم دستم رو گذاشتم و با هم گفتیم: بهمون بده هرچیزیو که لازم داریم...برای بودن مثل ی انسان عادی سنگ الکونیس. مثل برق و باد ی عالمه پول کنار سنگ پدیدار شد.

اولین کاری که کردیم رفتیم پول هتلو دادیم بعدش رفتیم خرید چون که لباس ما اونقدر هم عادی نبود. میراندا:من اون لباسه که طرح گل داره رو خیلی دوس دارم اونو بگیریم؟؟؟ نارسیسا:اون کیف صورتیه هم قشنگه و.....

از زبان میراندا: خریدن این لباس ها خیلی حال میداد من ی دونه لباس دامنی گل دار با ۵ تا لباس بیرون با رنگای پاستیلی بنفش،زرد،سبز،آبی و صورتی با کیف کفشای ستشون و ۵ تا لباس خونه با همین رنگ ها هم گرفتم سی سی هم خریداش مثل من بود فقط یدونه لباس دامنی دیگه به رنگ سفید که روش ی گل قرمز داشت هم گرفته بود. از زبان نارسیسا: داشتیم برمیگشتیم هتل که....

خب خب اینم از این پارت امیدوارم 🥲خوشتون اومده باشه🙃🙂 حتما نظرتو تو کامنتا بهم بگو که خیلی خیلی برام مهمه😍 چالش امروز هم اینه که توی کامنتا بگید بهترین کادویی که گرفتید جی بوده🥳
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بهترین کادویی که گرفتم:گوشیم
این پارت عالی بود واقعا قشنگ بود خیلی خوب رمان مینویسی زودتر پارت بده خیلی دوست دارم