سلام جوجولیا حتما بخونین
با صدای بابات از اتاقت اومدی بیرون با صورت فرمز بهت نگاه 😡گفتی پدر لبخندی زد و گفت اینهمه سال و بعد یه خنده شیدانی زد و گفت پسرم یه زنگ به مرینت بزن بگو همین الان بیاد گفتی الان؟! که همین موقع صدای در اومد تو اومدی پایین درو باز کنی
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
میرالکس نه میراکلس 🤐💇♀️🙅♀️💃
اها فهمیدم ببخشید ولی اسم کوامیه مرینت کیتی نیست تیکی هست
بخدا خفت میکنم ها خوب تو نظر, ات گفتم اسمشو تقیر دادام حالا تو بیا منو بکش
کیتی کیه ؟
صبا جان وادل هاید ممنونمممممممممممم
ادامه بده فکر کنم گوشواره های مرینت تو عکس افتاده بود که گابریل فهمیده داستانت خیلی زیبا بود😀😀😉😍😚
مرسی بله درسته
منتظر پارت بعدیت هستم
اوکی ممنون رفیق
چیز نگاه یکم کسل کننده شده
عزیزم جالب بود من انتظار نداشتم گابریل بفمه
عزیزم از اسمش معلومه دیگه این یه داستان متفاوت ازمیراکلس هست که از دید منه
سلام
عالیه❤️❤️❤️
لطفاً پارت بعدی رو زود بذار
ممنون 🌹🌹🌹
راستی من آرمیتا هستم
آرمیتا جون نرسی خوندی
و به همه بگم پارتهای بعدی تا پارت بعدد رو نوشتم همه درحال برسی هستن
آهان ممنون 🌹🌹🌹
راستی رفقا من اسم تیکی رو عوض کردم یعنی (تیکی=کیتی) ولی تو پارت بعد دوباره تیکی هست
چ چرت😐