داشتم می افتادم که اونی که باهاش برخورد کرده بودم دستم را گرفت. اون یه پسر خوشتیپ و خوشگل بود(❁ᴗ͈ˬᴗ͈)◞
(علامت پسر* علامت مرینت+ علامت مادربزرگ _)
*دست اون دختر را گرفتم. اون دختر همونطور منو نگاه میکرد. که یکدفعه شروع کرد به...............
+کوری چرا من را انداختی. وقت بود بمیرم. داشتم همین حرف هارا میزدم که پسره بهم گفت حالا که نمردی و رفت. خیلی عصبانی شدم . رفتم داخل کلاس با اون پسره (نکته:اسم اون پسره آدرین هست)هم کلاسی بودم منم از لج رفتم پیش اون نشستم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عالی بید🦋
مرسی💞